لی بین در تحلیلی که اندیشکده کارنگی منتشر کرد، نوشت: در همین راستا وقتی چین اقدام به سیاست اصلاح و شفاف سازی کرد، کارشناسان هستهای این کشور به گفتمانهای هستهای بینالمللی وارد شدند. بهویژه آنکه اختلاف نظرهای آشکاری میان نگاه و تفکر آنها با آمریکاییها در موضوع تسلیحات هستهای دیده می شد. با این حال برقراری ارتباطات با کارشناسان هستهای ایالات متحده گاهی اوقات دشوار و البته ناکافی هستند.
یک جنبه از این اختلاف نظرها، در حوزه اصطلاحات و مفاهیم هستند. از همین رو برخی از تلاش های بینالمللی به دنبال آن هستند که با ترجمه واژهنامههای چندزبانه هستهای، یک زبان عمومی مشترک را میان کارشناسان هستهای کشورهای مختلف بسط و گسترش دهند. هرچند که تهیه این واژهنامهها گام مفیدی برای تسهیل ارتباطات بینالمللی درباره مسائل هستهای است، اما آنها برای حذف بدفهمیهای ناشی از باورهای ناهمسو و الگوهای تحلیلی، کافی نیستند.
اصطلاحات
چندمفهوم بودن اصطلاحات در چین و ایالات متحده ریشه در زمینههای فلسفی، تاریخی و فرهنگی دارند و نمیتوان آنها را به سادگی با ترجمه کلمات به زبان های دیگر توضیح داد. همچنانکه ترجمه واژه «امنیت» به زبان چینی بسیار دشوار است. در حالیکه در زبان انگلیسی، امنیت عموماً درباره اجتناب از صدمات ناشی از حملات به اهداف انسانی بکار می رود، در زبان چینی به اجتناب از صدمات ناشی از تصادفات یا بلایای طبیعی اشاره دارد.
چین همچنین درک بسیار متفاوتی از مفهوم بازدارندگی دارد. از دیرباز، کارشناسان هستهای چینی و آمریکایی در مبادلات خود درباره این مفهوم مشکلات ارتباطی داشتند. آمریکاییها عموماً بر این باور هستند که بازدارندگی هسته ای موضعی دفاعی است، حال آنکه چینیها ماهیت تهاجمی بازدارندگی هستهای را به باد انتقاد میگیرند.
بنابراین باید گفت که بسیاری از منازعات بینالمللی هر چند کوچک هستند، اما بسیاری از منازعات بزرگ از همین منازعات کوچک شروع میشوند. در بسیاری از منازعات کوچک، تعیین اینکه کدام کشور ابتدا موضعش را تغییر میدهد، کار دشواری است. اگر یک کشور بخواهد از سلاحهای هستهای خود در مناقشهای کوچک بهره برداری کند، تمایز قائل شدن میان اقدام تهاجمی و بازدارندگی کار بسیار دشواری است.
الگوها
در ایالات متحده، تحلیل امنیت از یک الگوی اساسی پیروی میکند که براساس آن، تهدیدات امنیت ملی ایالات متحده شناسایی و ارزیابی می شوند. تهدید امنیت ملی معمولاً یک دشمن خارجی است که میتواند به منافع ایالات متحده صدمه بزند؛ بنابراین تهدید با ظرفیت و قصد و نیت دشمن سنجیده میشود. اگر دشمن دارای ظرفیت قوی و قصد صدمه زدن به ایالات متحده باشد، تهدید چشمگیری تلقی میشود. بنابراین کارشناسان امنیتی باید اثبات کنند که یک دشمن خارجی دارای ظرفیت و نیت ضربه زدن به منافع ایالات متحده است.
اما الگوی امنیت بومی چینی بر چالشهای امنیت ملی به جای تهدیدهای امنیت ملی تأکید میکند. یک چالش امنیت ملی، موقعیت خطرناکی است که در آن، امنیت چین آسیبپذیر می شود، براین اساس نیز اسناد امنیتی چین همواره از عبارت «چالشها و تهدیدهای امنیت ملی» استفاده میکنند.
بنابراین در الگوی امنیت ایالات متحده، تهدیدهای امنیت ملی معمولاً از خارج از ایالات متحده وارد می شوند، اما در الگوی امنیت چین، خاستگاهها و تأثیرات چالشهای امنیت ملی میتوانند در داخل چین باشند.
در زمینه سیاستگذاری ملی نیز روشهای محاسبه منافع ملی چینی و آمریکایی متفاوت هستند. در ایالات متحده، این غیرمعمول است که منافع امنیتی فدای منافع اقتصادی شوند. اما در چین، منافع اقتصادی و امنیتی سطح یکسانی در محاسبه منافع ملی دارند، گرچه برخی تحلیلها ممکن است یکی را بر دیگری ترجیح دهند.
در مباحث چینی، این طبیعی این است که موضوعات امنیتی جای خود را به مباحث اقتصادی دهند. محاسبه اقتصادمحور از یک طرف چین را ترغیب میکند تا پیشرفت سلاحهای هستهای خود را دنبال کند، و از طرف دیگر، چین را درباره ضمانتهای عدم گسترش تسلیحات هسته ای هوشیار سازد.
رویکردها
چین دارای رویکردهایی در سیاست هستهای است که متفاوت از رویکردهای ایالات متحده است. قابل توجهترین رویکرد چین حفظ قواعد تفکیک تسلیحات هستهای و متعارف از یکدیگر است. با توجه به اینکه چین بر این باور نیست که سلاحهای هستهای مفید هستند و میتوانند به جنگهای معمولی چین کمک کنند، این کشور در نظر دارد تا از تأثیر سلاحهای هستهای بر روی موضوعات مرتبط با سلاحهای متداول جلوگیری کند. همچنانکه هرگز نمیکوشد تا از تاثیر تسلیحات هستهای در رابطه اش با هند استفاده کند. این رویکرد به چین امکان میدهد تا یک انبار هستهای کوچک را حفظ کند، چرا که برای وارد آوردن ضربه نخستین در حمله هستهای به انبار هستهای بزرگ نیازی ندارد.
چین همچنین یک تصور بومی از ثبات راهبردی دارد که براساس آن عقب ماندگی های فنی منجر به وقوع حملات میشود. به نحوی که فناوریهای به کار رفته و به کار نرفته در حفظ ثبات راهبردی مهم هستند. بنابراین اگر این کشور دارای فناوریهای نظامی مهمی نباشد، سایر کشورها از آن به عنوان فرصتی برای حمله استفاده میکنند.
علاوه براین، رویکرد ارجح چین در موضوع سلاح هستهای، از زمان ورود به باشگاه کشورهای دارنده سلاحهای هستهای، خلع سلاح بوده است. این رهیافت شامل دو عنصر است: نخست آنکه هدف نهایی خلع سلاح هسته ای، حذف کامل همه سلاحهای هستهای در جهان است و دیگر آنکه بهترین راه برای کاهش نقش سلاحهای هستهای، محدود ساختن استفاده از آنها است.
با توجه به آنکه چین رویکردهای خاص خود را در چارچوب هستهای مهم تلقی می کند و الگوی خاصی در تحلیل مسائل هستهای دارد، می بایست در گفتگوهای بینالمللی درباره مهار تسلیحات هستهای، به منطق و پسزمینه تفکر هستهای چینی توجه اساسی شود. در غیر این صورت، برقراری و حفظ ارتباطات میان کارشناسان بینالمللی هستهای کار دشواری خواهد بود.
نتیجه گیری
جامعه بینالمللی باید به رویکردهای ویژه چین درباره تسلیحات هستهای توجه کند. براین اساس کارشناسان سایر کشورها باید تلاشهای بیشتری کنند تا الگوهای امنیتی، مفاهیم هستهای و رهیافتهای ویژه چین به سیاست هستهای را کاوش نمایند.
گفتگوهای هستهای بینالمللی آینده با حضور کارشناسان چینی میتوانند شامل نشستهای ویژه ای باشند تا به تفاوتهای تفکر هستهای میان چین و ایالات متحده بپردازند. این تلاشها میتوانند به رفع سوءظنهای آشکار میان کارشناسان هستهای چینی و آمریکایی در زمینه های راهبردی هستهای کمک کنند و در نتیجه آن دو کشور از توسل به واکنشهای بیهوده در قبال یکدیگرخلاص شوند.
0 Comments