أحدث المقالات

Loading

آثار بحران سوریه بر ترکیه

۱۳۹۴/۱۲/۱۷ | موضوعات

شورا آنلاین – ترجمه: رجب طیب اردوغان و حزب وی یعنی حزب عدالت و توسعه (AKP)، از زمانی که در سال 2002 به قدرت رسیدند، تحول مثبت و پیشرفت چشمگیری در ترکیه ایجاد کردند. اردوغان بین ترکیه و اروپا روابط حسنه ای برقرار کرد، اقتصاد ترکیه را نوسازی نمود و حتی در ادغام کردها در جامعه ترکیه و سیاست، نقش قابل توجهی ایفا کرد. تحقق مورد آخر بسیار حیاتی بود، چرا که اردوغان اولین رهبر ترکیه محسوب می شود که با رهبران شورشیان حزب کارگران کردستان (پ ک ک) تعامل مستقیمی ایجاد کرد، در حالی که ترکیه و متحدانش این گروه را سازمانی تروریستی قلمداد می کردند.

جودی دمپسی در تحلیلی که اندیشکده کارنگی منتشر کرد، نوشت: اما از سال 2011، اردوغان شروع به تغییر کرد. وی برای متحدان ترکیه بیش از پیش غیرقابل پیش بینی، دیکتاتور و غیر قابل اطمینان شده و به تقسیم قدرت تمایلی نشان نداده است. از این رو، مخالفان احساس می کنند که اردوغان ترکیه مدرن را که خود در ساختن آن شرکت داشته به نابودی می کشد.

اردوغان ذاتا دیکتاتور نبود، بلکه در اثر بحران سوریه به رهبری دیکتاتور تبدیل شده است. وی به دنبال حفظ تمامیت ارضی ترکیه با روش های احتمالا استبدادی است که باعث وخیم تر شدن اوضاع می شود. در ترکیه ای که دیدگاه ها بطور خیلی بد قطب بندی شده اند، دو موضوع واقعیت دارد: یکی اینکه شخصیت رجب طیب اردوغان بر سیاست حاکم شده است بطوریکه حتی بدون تغییر رسمی قانون اساسی، پیروزی حزب وی در انتخابات نوامبر 2015 به معنی آغاز حکومت جمهوری با ریاست جمهوری وی تفسیر می شود. واقعیت دیگر این است که ترکیه بیش از آنکه تصور خود از همسایگانش را تغییر دهد در حال وارد کردن مشکلات خاورمیانه آشوب زده به این کشور است. ثباتی که اردوغان به رای دهندگان خود قول داده بود ناپایدار از آب درآمد و مسئولیت آن بر دوش وی به عنوان رهبر کشور است.

با این حال، خطر پیش روی ترکیه فروپاشی دولت این کشور نیست، بلکه بازگشت به دهه 90 می باشد. گرچه دولت ائتلافی ناهماهنگ آن زمان از خاطره ها فراموش شده است، اما اکنون احساس تجربه مجدد آن دوران بیش از پیش نمایان شده است و اگر اقتصاد ترکیه طعمه سیاست شود و به رکود رود، اوضاع وخیم تر هم خواهد شد. بنابراین، به نفع اردوغان است که از دخالت در تصمیم‌های اقتصادی خودداری کند.

بستگی به دیدگاه سیاسی شما دارد که اردوغان را یک منجی فرض کنید یا یک سرکوبگر ترکیه مدرن. بسیاری از ترک ها اردوغان را به عنوان رئیس جمهوری تصور می کنند که ترکیه را از کشوری عقب مانده به عضو باشگاه 20 اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد، اما برای کسانی که در اپوزیسیون سیاسی فعال هستند و یا کسانی که ترکیه را یک دموکراسی لیبرال قلمداد می کنند، شرایط متفاوت است. برای این گروه، بزرگ‌ترین خطر ترکیه این است که اردوغان به عنوان یگانه تصمیم‌گیرنده بسیاری از تصمیم‌های سیاسی باشد.

 

اتحادیه اروپا زوج مردد ترکیه در پیوندی ناخرسند

این عنوان هنگامی مصداق پیدا کرد که اکثر راهبردهای سیاست خارجی اردوغان در مورد ائتلاف با روسیه یا سرنگونی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه با شکست مواجه شد و ترکیه را منزوی ساخت. در واقع با تنها شدن ترکیه در منطقه، تنها اتحادیه اروپا به صورت زوجی مردد در پیوندی ناخرسند باقی ماند، چرا که هزینه اخراج ترکیه از اتحاد اروپایی هم برای اتحادیه اروپا و هم برای مردم ترکیه بالاست. اگر ترکیه در فرایند الحاق به اتحادیه اروپا تعامل بهتری داشت، اکنون شرایط متفاوت بود و اتحادیه اروپا به قدرت جهانی بهتر و ترکیه هم به یک دموکراسی اروپایی قوی‌تر مبدل می شد.

شکی وجود ندارد که اخیرا وجهه ترکیه در خاورمیانه آسیب دیده است. از اتهامات گسترده در مورد ایجاد تسهیلات برای ورود ستیزه‌جویان داعش به سوریه گرفته تا حملات علیه مخالفان سیاسی کرد، باعث شده که اردوغان به عنوان رهبری تصور شود که تصدی طولانی مدت در قدرت باعث فساد وی شده است. امروزه، اردوغان ارتش و دادگستری را در کنترل خود دارد و در جامعه مدنی و رسانه ها مداخله می کند و این گرایش‌های ضددموکراتیک را با موفقیت انتخاباتی توجیه می کند.

با این حال، این سیاست ها با خط و مشی اردوغان در ابتدای به قدرت رسیدن وی متناقض است. در آن زمان، در دوران نخست وزیری، وی دموکراسی اسلامی را نوید می داد که پیشرفت اقتصادی و ادغام اقلیت ها از اولویت های آن بود. اما امروزه برای کردهای ترکیه، اوضاع اوایل 2016 کاملا با اوایل 2015 متفاوت است. در جنوب ترکیه، خشونت ها بار دیگر بین شورشیان پ ک ک و نیروهای امنیتی دولتی شدت یافته است. در عین حال که مقامات ترک حق مبارزه با تروریسم را دارند، اما مساله کردها تنها از طریق مذاکره قابل حل و فصل است.

اردوغان در دوران نخست وزیری خود در سال 2003 اولین آزمون اسلام‌گرایی سکولار را به جهان نشان داد. اما از آن پس، وی بین دشمن و دوست و تهدید و یاس سردرگم بوده و کشور را به سوی رژیمی دیکتاتوری سوق داده است. خیزش های عربی، جنگ فرقه‌ای، ظهور داعش و سیل پناهجویان سوری، فرصت های زیادی پیش روی اردوغان گذاشت. در این آشوب، اردوغان نفوذ فزاینده ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در خاورمیانه را به چالش کشید و همزمان جنگی یکجانبه علیه کردها به راه انداخت.

در این میان به نظر می رسد همانند بسیاری از رهبران خاورمیانه، دوران اردوغان هم به سر آمده و ارزش‌ها و دیدگاه هایش از رده خارج شده اند.

در 25 فوریه، دادگاه قانون اساسی ترکیه حکم آزادی جان دوندار و اردم گول، دو روزنامه نگار زندانی را صادر کرد که در گزارش خود ادعا کرده بودند آنکارا برای ارسال سلاح به داعش در سوریه کمک می کند. اما اردوغان در واکنش به این حکم اظهار کرد که از این حکم دادگاه عالی «نه اطاعت می کند و نه به آن احترام می گذارد». این سخن اردوغان خلاصه مشکلی است که ترکیه در آن گرفتار است. یعنی دیگر نه حکم قانون و نه تقسیم قدرت در ترکیه مورد قبول نیست.

فقط مردم ترکیه می‌توانند این گرداب خطرناک و منفی را متوقف کنند. هیچکس از خارج نمی‌تواند سرنوشت ترکیه را رقم بزند، اما اتحادیه اروپا باید حداقل به اصول خود پایبند باشد و همانطور که در توافق نوامبر 2015 در مورد پناهنده ها انجام داد، در این اصول مصالحه نکند.

نظرسنجی‌ها حاکی از حمایت ترک‌ها از عضویت در اتحادیه اروپا است و مخالفت‌های مسالمت‌آمیز ترک‌ها نویدبخش آن است که هیچ کس نمی‌تواند میثاق ترکیه دموکراتیک را نابود کند. بدین ترتیب، تنها احترام به اصول دموکراتیک در قول و عمل می‌تواند جلوی دیکتاتوری را بدون فوت وقت بگیرد تا بیش از این از کنترل خارج نشود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *