الکساندرا بل و بنیامین لوهرکه در تحلیلی که نشریه بولتن دانشمندان اتمی منتشر کرد، نوشتند: بیش از 40 سال است که ترکیه به صورت خاموش نگهبان تسلیحات اتمی تاکتیکی آمریکاست. در طول جنگ سرد، واشنگتن بمب افکن ها و موشک های میان برد خود را در ترکیه مستقر کرد تا سنگری علیه اتحاد شوروی باشد (به عبارتی، در برابر حمله شوروی از منطقه دفاع کند و محاسبات راهبردی شوروی را تحت تاثیر قرار دهد). در صورت حمله شوروی به اروپا، این تسلیحات اتمی به عنوان یکی از اولین شلیک های تلافی جویانه، مورد استفاده قرار می گرفت.
اما با افول جنگ سرد، ارزش راهبردی این تسلیحات نیز تحلیل رفت. بنابراین، طی چند دهه گذشته، آمریکا همه موشک های میان برد خود را از ترکیه برچیده و سایر تسلیحات اتمی خود در آنجا را تدریجا از طریق توافقات کنترل تسلیحات اتمی و آرایش مجدد نظامی کاهش داده است.
به نظر می رسد که این تسلیحات با هدف بازدارندگی مستقر شده اند، در حالیکه بازدارندگی در اصل باید احساس اقدام تلافی جویانه سریع علیه متجاوز را تضمین نماید، حال آنکه بمب های اتمی مستقر در ترکیه چنین احساسی را ایجاد نمی کنند، زیرا شلیک سریع آنها ممکن نیست. به طوریکه، قدرت متعارف ناتو و یا نیروهای راهبردی حامی چتر هسته ای آن، نسبت به این تسلیحات مستقر در ترکیه بازدارندگی بیشتری دارند.
بنابراین، تسلیحات اتمی تاکتیکی آمریکا در ترکیه در عمل فاقد هدف یا ارزش نظامی است. این امر بدین معناست که برچیدن آنها از این کشور چندان مشکلی ندارد، اما متاسفانه، مسائل حوزه امنیت ملی و بین المللی هرگز به همین سادگی نیست.
موانع برچیدن تسلیحات اتمی. در سال 2005، هنگامی که گن جمیز ال جونز، فرمانده ارشد ناتو در آن زمان، از برچیدن تسلیحات اتمی آمریکا از اروپا حمایت کرد، با مقاومت سیاسی سختی مواجه شد. (علاوه بر 90 بمب افکن B61 در ترکیه، حدود 110 بمب افکن دیگر آمریکا در پایگاه هایی در بلژیک، آلمان، ایتالیا، و هلند مستقر هستند). چهار سال بعد، برخی از مقامات آمریکا و اروپا باز هم معتقد بودند که ارزش سیاسی این تسلیحات، تداوم استقرار آنها در سراسر اروپا را موجه می سازد. به ویژه که آنها معتقدند این تسلیحات یک «پیوند نظامی و سیاسی مهم» بین اعضای ناتو محسوب شده و به حفظ انسجام اتحاد کمک می کند. گزارش سال 2008 وزارت دفاع آمریکا در مورد مدیریت تسلیحات اتمی موافقت می کند که: «تا زمانی که متحدان ما ارزش سیاسی تسلیحات اتمی را حائز اهمیت بدانند، آمریکا به تامین و حفظ توانمندی های تسلیحات اتمی متعهد خواهد بود».
طرفداران این دیدگاه معتقدند که شراکت اتمی هم نماد انسجام ائتلاف است و هم بیانگر تعهد آمریکا و ناتو به دفاع از یکدیگر در صورت حمله به آنهاست. آنها ادعا می کنند که برچیدن این تسلیحات به طور خطرناکی به این انسجام آسیب می رساند و تعهد آمریکا در قبال متحدان خود در ناتو را زیر سوال می برد.
با این حال، پس از جنگ سرد، تقلای ناتو برای انسجام به پیامد چیزی فراتر از اختلاف بر سر استقرار تسلیحات تاکتیکی مربوط بوده است. اخیرا در موارد متعددی ترکیه دلایل زیادی داشته است تا به تعهدات اعضای ناتو در قبال آنکارا شک و تردید کند. برای مثال، قبل از هر دو جنگ عراق، بعضی از اعضای ناتو در تامین دفاع هوایی ترکیه و در کمک به این کشور به خاطر سیل ورود پناهجویان آواره به سرزمین آن، مردد بودند. ترکیه که ناتو را پیوندی مستقیم با واشنگتن قلمداد می کند، به چشم خود می دید که آمریکا مخالفت شدید ترکیه با جنگ اخیر عراق را کاملا نادیده می گیرد. علاوه بر این، برخی از متحدان ترکیه در ناتو مایه نگرانی آنکارا شده و حزب کارگران کردستان را سازمانی تروریستی قلمداد نمی کنند در صورتیکه این حزب باعث آشوب های خشونت باری در مرزهای ترکیه شده است.
دستور برچیدن. جلوگیری از دستیابی ترکیه (و هر کشور دیگری در این منطقه) به تسلیحات هسته ای برای امنیت بین المللی حیاتی است. چنین کاری مستلزم عاملی کلیدی است که برای هموار ساختن راه برچیدن تسلیحات اتمی آمریکا نیز اساسی می باشد و عبارتست از: بهبود روابط ائتلاف. حیطه های راهبردی و سیاسی به برچیدن مشروط تسلیحات اتمی از اروپا اشاره می کند – این راهبردی است که یقینا با بحث مطرح شده در مورد خلع سلاح توسط رئیس جمهور باراک اوباما متناسب است. اما رسیدن به این هدف مستلزم دیپلماسی دقیق برای بهبود روابط آمریکا- ترکیه و کاهش دغدغه های امنیتی ترکیه است.
روابط آمریکا و ترکیه هنگامی به سردی گرایید که ترکیه از مشارکت در عملیات آزادسازی عراق خودداری کرد و پس از آن از حمایت ترکیه از سیاست آمریکا تا اواخر دولت حورج دبلیو بوش کاسته شد. انتخاب اوباما به عادی سازی مناسبات کمک کرد و دیدار وی از ترکیه در ماه آوریل با استقبال گرمی همراه شد. در واقع، همه تعاملات این دولت با ترکیه سودمند بوده است: واشنگتن از نقش ترکیه به عنوان عرضه کننده انرژی در منطقه حمایت کرده و آنکارا را به انجام اصلاحات سیاسی و تلاش برای حل اختلافات سیاسی منطقه ای تشویق نموده است. ترکیه هم به نوبه خود نیروهای خود در نیروی ناتو در افغانستان را به دو برابر افزایش داد–که موهبتی برای فعالیت آمریکا در آنجاست.
با وارد کردن آنکارا به برنامه دفاع موشکی جدید اروپا، واشنگتن می تواند روابط نظامی خود با ترکیه را بیش از پیش تحکیم بخشد. نظام پشتیبانی موشکی سوار بر کشتی، هسته اصلی این راهبرد به شمار می رود که راه را برای استقرار سیستم رهگیری زمینی سیار در ترکیه یا شرق اروپا باز می گذارد. این همکاری می تواند موجد پیوند با واشنگتن شده و تامین کننده امنیتی باشد که ترکیه به دنبال آن است.
از آن جایی که روسیه در محاسبات امنیتی ترکیه وزنه مهمی محسوب می شود، کاهش زرادخانه اتمی راهبردی و غیرراهبردی روسیه نیز موجب آسودگی خاطر آنکارا خواهد شد. آمریکا و روسیه به زودی به دنبال تصویب اجرای توافق استارت (START) خواهند بود و مذاکرات پیمانی برای کاهش مضاعف زرادخانه های آمریکا و روسیه باید تسلیحات اتمی مستقر در خط مقدم، از جمله تسلیحات آمریکا در ترکیه را نیز شامل شود. در طول این مذاکرات، ترکیه باید از تضمین های امنیتی آمریکا و ناتو کاملا مطمئن باشد.
0 Comments