جدیدترین مطالب
نقشه مخوف این دو همسایه علیه ایران

أحدث المقالات
نقشه مخوف این دو همسایه علیه ایران

نشنال اینترست:
بایدها و نبایدهای استراتژی هسته ای آمریکا
نشریه نشنال اینترست: روسیه هماکنون بیش از هزار کلاهک آماده پرتاب به سمت آمریکا را در اختیار دارد. تنها یکی از این کلاهکها میتواند بیش از آمار کشته شدگان در جنگ ویتنام تلفات بر جای بگذارد. حدود ۱۰ موشک هستهای روسیه میتواند به نابودی شبکه برق و دیگر بخشهای اساسی آمریکا منجر شود؛ بنابراین هرگونه تقابل هستهای میان دو طرف به یک فاجعه بیسابقه در طول تاریخ منجر خواهد شد.
متاسفانه استراتژی که واشنگتن در جهت جلوگیری از بروز چنین فاجعهای در پیش گرفته است بر روی جلوگیری از یک اقدام تهاجمی حساب شده متمرکز است که این امر بطور عمد طی احتمالات دیگری که ممکن است به بروز جنگ هستهای منجر شود را نادیده گرفته و امکان وارد آمدن صدمات عمده به آمریکا و شهروندانش را بدون احتساب اینکه این تقابل ممکن است چگونه رخ دهد را افزایش میدهد.
این یک خطر پنهان در موضع استراتژیک کنونی آمریکاست که سیاستمداران به ندرت در مورد آن به طور عمومی اظهارنظر میکنند. منطق غلط بازدارندگی هستهای واشنگتن در طول جنگ سرد آمریکا را بدون دفاع واقعی در برابر مسکو قرار داده بود؛ بنابراین جدا از رادارها و هواپیماهای رهگیر محدودی که در سواحل غربی آمریکا برای مقابله با تهدید احتمالی کره شمالی قرار دارند، آمریکا هیچ گونه دفاع استراتژیکی را ندارد. هماکنون حدود ۱۵۰۰ کلاهک هستهای بر روی موشکهای بالستیک قاره پیما زیردریاییها و بمبافکنهای دوربرد نصب شده است.
این سه بخش ارتش آمریکا به عنوان سه ضلع هستهای شناخته میشوند. این سه ضلع هستهای ارتش آمریکا همراه با مراکز فرماندهی پرواز، ماهواره های ارتباطی امن طراحی شده است تا هرگونه اقدام تهاجمی هستهای بالقوه را برای متهاجم به نوعی خودکشی بدل کند. هدف نیروهای هستهای آمریکا آن است تا پاسخ متناسب به هر گونه از حمله هستهای به متهاجم داده شود.
فرض کنونی آن است که هیچ رهبری که دارای عقل سلیم باشد با توجه به پیامدها، حمله هستهای را علیه آمریکا انجام نخواهد داد که البته به اندازه کافی منطقی نیز به نظر میرسد، اما بهتر است راههای احتمالی دیگری که میتواند به وقوع یک جنگ هستهای منجر شود نیز بررسی شود. اما اگر یک متهاجم غیر منطقی قصد حمله هستهای به آمریکا داشته باشد، چه خواهد شد؟ اگر حتی طرف مقابل منطقی باشد اما یک خطای فنی در سیستم فرماندهی آن کشور رخ دهد یا اگر طرف مقابل در فهمیدن قصد آمریکا در یک بحران مثل آنچه در شرق اروپا رخ داد، چه وضعیتی رخ خواهد داد؟ همچنین احتمال آن وجود دارد که بخشی از زرادخانه هستهای طرف مقابل در دست های تروریست ها قرار گیرند که قصد حمله هستهای به خاک آمریکا را داشته باشند؟
این سناریوهای کاملا محتمل هستند و باید بررسی شوند. شبکه ماهواره ای ابتدایی روسیه که وظیفه ارسال هشدار حمله به مسکو را بر عهده دارند بسیار شکننده است که میتواند منجر به ارسال پیام های غلط به مرکز فرماندهی مسکو شود. در چنین شرایطی اگر مسکو احساس کند که مورد حمله قرار می گیرد، انگیزه آن برای استفاده از تسلیحات خود پیش از آنکه توسط موشکهای طرف مقابل نابود شوند، بسیار جدی خواهد بود و این میتواند به تمدن آمریکا پایان دهد چرا که سیاست اتخاذ شده توسط واشنگتن، آمریکا را در برابر هرگونه حمله هستهای بی دفاع گذاشته است. حتی اگر دفاع کنونی آمریکا کارآمدی ۹۰ درصدی داشته باشند، عبور چند کلاهک هستهای از این سد دفاعی باعث کشته شدن میلیون ها نفرخواهد شد.
بنابراین تئوری پردازان آمریکایی پس از پایان جنگ جهانی دوم روش دفع این تهدید را جلوگیری از حملات احتمالی با تهدید متهاجمان به وقوع پیامدهای وحشتناک تعیین کردهاند. در طول زمان، این فرضیه به یک اعتقاد تبدیل شد که بنابر آن دفاع از خود میتواند باعث افزایش احتمال آغاز جنگ شود؛ چراکه اگر روسیه چین یا کشور دیگری معتقد باشند بسیاری از کلاهکهای هستهای آنها میتواند رهگیری شوند؛ بنابراین تلاش خواهند کرد تا با ساخت کلاهکهای هستهای بیشتر از این موضوع اطمینان حاصل کنند که در صورتی که مورد حمله واقع شوند، بتوانند یک حمله تلافی جویانه را انجام دهند. بنابراین تنها راه جلوگیری به راه افتادن یک رقابت تسلیحاتی، ایجاد لایه های دفاعی کار آمد بود.
این روش، به عنوان« رابطه گروکشی دو طرفی» شناخته میشود و ایده آن در توافقنامه های کنترل رقابت تسلیحاتی میان مسکو و واشنگتن در دهه ۷۰ میلادی شکل گرفت. اگرچه کسی با این سیاست موافق نبود اما در آن زمان که جماهیر شوروی در سرعت ساخت تسلیحات هستهای از آمریکا سبقت گرفته بود؛ بنابراین افزایش قدرت بازدارندگی هستهای تنها راه ثبات روابط میان دو کشور به نظر میرسید. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تغییر نگرانی ها واشنگتن تغییرات زیادی در این باره ایجاد شد اما اساس منطق « روابط گروکشی دو طرفه » اساس استراتژی کنونی هستهای آمریکا را تشکیل داده است. به عبارت دیگر اگر روسیه حمله هستهای علیه آمریکا انجام بدهد، کار دیگری جز انجام حمله تلافی جویانه از آمریکا ساخته نیست. اگرچه منطق بازدارندگی دفاعی کارآمد و قابل فهم است اما همواره این ترس وجود دارد که این روش روزی شکست خواهد خورد. چرا که راه های بسیار متفاوت دیگری برای بروز جنگ خارج از چارچوب منطقی وجود دارد. البته نباید نقش مثبت مثلث هستهای آمریکا را نادیده گرفت. امنیت آمریکا در زمینه تهدیدات هستهای به این دلیل محقق شد که از اینکه هیچ دشمنی قادر به خلع و نابودی تسلیحات هستهای آمریکا نخواهد بود اطمینان حاصل شده است، فلسفه مثلث هستهای آمریکا همین است چرا که باعث میشود چالش های پیش روی هر مهاجمی برای نابودی تسلیحات هستهای آمریکا بسیار پیچیده شود به عبارتی هیچ کشوری قادر نخواهد بود همه تسلیحات هستهای آمریکا را نابود کند و قطعا حملات هستهای تلافی جویانه علیه کشور مهاجم انجام خواهد شد.
بنابراین همه تسلیحات مثلث هستهای زرادخانه استراتژیک و فرسوده آمریکا و همچنین مرکز فرماندهی برای اطمینان از کارآمدی این تسلیحات باید به روز رسانی شوند اما در اختیار داشتن یک زرادخانه هستهای آماده برای انجام حملات تلافی جویانه امنیت آمریکا را تامین نمیکند چرا که ممکن است طرف مقابل منطقی فکر نکند یا در صورت بروز یک اشتباهات محاسباتی یا عدم تفکر منطقی در شرایط بحرانی حمله هستهای علیه آمریکا انجام شود. سیاستمداران آمریکایی تلاشی کافی را برای اطمینان از عدم وقوع چنین شرایطی انجام نداده اند چرا که خود را قانع کردهاند در صورت ساخت دفاع استراتژیک تعادل هستهای حفظ خواهد شد.
0 Comments