احسان اعلایی پور
برداشتهای اندیشمندان درحوزه امنیت تا اواخرقرن بیستم متاثر از دو طرز تفکر،یعنی واقع گرایی وآرمان گرایی بود.
آرمان گرایان معتقدبودند که بابرچیدن جنگ می توان به پیشرفت در دنیارسید،درحالیکه واقع گرایان بر وضعیت وحالت دنیا متمرکز بودند.
آرمان گرایان مایل بودند که امنیت را حاصل صلح بدانند،بدین معنی که صلح پایدار باعث تامین امنیت همه خواهدشد و دردیدگاه آنان جنگ مهم ترین تهدید ناشی ازمسئله امنیت ملی بود، و ازاین رو بود که سیاستهایی مانند خلع سلاح،کنترل تسلیحات وهمکاریهای بین المللی رامطرح نمودند.
درمقابل واقع گرایانی مانندمورگنتاوکارمعتقد بودند که قدرت ومنافع ملی مبنای اصلی وحاکم برروابط کشورها راتشکیل می دهد.همچنین شرایط بین المللی همراه بارقابتها ونزاعها نیز زمینه واقع گرایی رافراهم ساخت و آرمان گرایان را که بی توجه به زمان و هدف،قصد رسیدن به اهداف را داشتند مسئول به هم ریختن صلح می دیدند.
به زعم واقع گرایانی مانند مورگنتا،بول ووالتز دولتها تنها بازیگران عرصه جهانی هستند که درپی منافع ملی می باشند از این رو امنیت ملی نیزدرارتباط مستقیم باقدرت این بازیگران قرار دارد.
درمقابل ،آرمان گرایانی همچون رابرت کوهن،نای وبورتن براین عقیده اندکه قوام حیات بین المللی برپایه صلح می باشد.ازاین رو موضوع اصلی امنیت ملی باتحصیل رضایت عامه ازطریق برآوردشدن نیازهای مختلف ودموکراتیزه شدن نظام بین الملل ممکن است.
((واقع گرایان جستجوی امنیت رادرسایه کسب قدرت دانسته ودرواقع معتقدند که برای دستیابی به امنیت بایدقدرت راآنچنان افزودتا تهدیدات مقابل،قادر به ایجادناامنی نگردند.آرمان گرایان نیزبرای جستجوی امنیت درپناه صلح به نظریه سازیهایی برای قدرتمندشدن مجامع بین المللی پرداخته اند.))
ازنظرواقع گرایان قدرت امری ضروری برای تامین منافع دولتها تلقی می شودوبه عبارتی ازدیدگاه آنان امنیت به عنوان یکی ازمشتقات قدرت تلقی می گردد.
واقع گرایان آینده جهان را به دلیل افزایش بازیگران،پراز درگیری وکشمکش پیش بینی می کنندومعتقدند که هرج ومرج ویژگی محیط بین المللی است.
بطور کلی می توان گفت از نظر واقع گرایان سیاست بین المللی بر مبنای یک کشمکش بر سر قدرت استوار است ودر سایه قدرت است که امنیت بوجود می آید وقدرت به عنوان وسیله ای برای تامین و افزایش منافع دولتها و حفظ برتری آنها بسیار اساسی تلقی می شود،و جنگ در نظریات آنان ابزاری برای حفظ موازنه قدرت محسوب می شود.
این در حالی است که آرمان گرایان امنیت را حاصل صلح می دانندومعتقدند که در سایه صلح پایدار ما شاهد تامین امنیت خواهیم بود.
امنیت ملی ازدیدگاه پوزیتیویسم ها
یکی دیگر از دیدگاههایی که در مورد امنیت ملی مورد بررسی است دیدگاه پوزیتیویسم ها در این مورد است که در این بخش به بررسی نظریات این دیدگاه در مورد امنیت ملی می پردازیم.
پوزیتیویسم هایا اثبات گرایان معتقدند که دانش تنها ازطریق تجربه و حس بدست می آید.حقایق وایده های پیچیده درمورد دنیا ازاختلاط نظرات ساده تربدست آمده اند،پس به نوعی مسائل پیچیده،درنهایت می توانندبه اجزای ایده های ساده ترکه ازطریق تجارب حسی کسب شده اند بازگشت نمایند.
((اسموک وهارمن می گویند:فقدان تصورگسترده ازامکان وقوع صلح مهم ترین مانع درپیشرفت علمی وتحقق اهداف پست پوزیتیویستهاست))
آنها معتقدندکه اگرمردم بیشتری به امکان وجودصلح واقعی معتقدباشند احتمال برقراری صلح خودبه خود بیشترخواهد شد،زیرادرنظرآنها اعتقادات وساختارهای اجتماعی به مراتب مهمترازمسائل ژئوپلتیک هستند.
الکساندروندت نیزمعتقداست((که هیچ واقعیت مستقلی برای بی نظمی بین المللی وجودندارد بلکه بی نظمی چیزی است که حکومتها آن رابه وجودمی آورند.))
پوزیتیویسم می پنداردکه پدیده های امنیتی وبین المللی برپایه های مادی استواربوده ونیازبه تفاسیرمادی دارند.امنیت راعینی وقابل کشف وباروشهای عقلانی وباتجربه قابل تفسیروتبیین می پندارند.
-امنیت ملی ازنظرسازه انگاران
سازه انگاران مسئله امنیت را صرفا درچارچوب نظامی مردود می دانندواین تاکیدنشان می دهدکه برای سازه انگاران صرفا امنیت نظامی و به بیان دیگرمصون بودن ازتهدیدات خارجی ملاک نمی باشد بلکه درداخل اجتماع ودرابعادوسطوح گسترده تری مدنظرقرار می گیرد.
وهمچنین سازه انگاران تحصیل امنیت ازطریق موازنه قوا وبازدارندگی رانامناسب می دانند،درحالیکه به مسئله اطمینان،اعتمادوهمکاری برای تحصیل امنیت تاکیددارندواین رویکردبه تحصیل امنیت نیزناشی ازاعتقادآنان به بستراجتماعی امنیت می باشد.
ایمانول آدلرومایکل بارنت،جزء متفکران سازه انگاری می باشند آنها نسبت به نقش اعتماد درمحافل امنیتی نظرمشخص تری ارائه نموده اند.
آنها معتقدند((که اعتمادمتقابل وهویت جمعی جزءشرایط ضروری درتغییرات صلح آمیزوشکل گیری اجتماع امنیتی است،ازسویی آنها معتقدند قدرت، دانش، معاملات، سازمانها و یادگیری اجتماعی درایجاد اعتمادمتقابل مفیداست.))
اماسوالاتی که درمورد نظریات سازه انگاران بانظریات دیگربوجودمی آید این است که این نظریات مسئله موازنه قدرت راچگونه تبیین می کند.
رئالیستها معتقدند که دولتها بوسیله قدرت متوازن می شوند واین درحالی است که نورئالیستها معتقدندکه دولتها برضد تهدیدات متحدمی شوندوبه بیان دیگرآنها برضد قدرت تهدیدکننده متوازن می شوند.
امارئالیستها دراینکه دولتها چگونه می توانند قدرت دشمن راتخمین بزنند توانا هستند اما تئوری آنها نحوه درک دولتها ازنیت خصمانه درمقابل نیت دوستانه رانشان نمی دهد،ولی سازه انگاران دراین مورد مفهوم هویت رامطرح می کنندومعتقدندکه هویت بافراهم آوردن معانی مشترک باعث کاهش تردیدها می گرددوبه کشورها درجهت شناخت دشمنان خودیاری می رساند،واین باعث ایجادامنیت می گردد.
منبع: اندیشکده روابط بین الملل
بازنشر یادداشت به معنای رد یا تایید نظرات نویسنده از سوی پایگاه اینترنتی شورای راهبردی روابط خارجی نیست.
0 Comments