جدیدترین مطالب

بررسی دستاورد‌های ایران در مرکز شرق شناسی روسیه 

اندیشمندان، ایران‌شناسان، مورخان و شرق‌شناسان روسیه و حوزه اوراسیا، در همایشی علمی- بین‌المللی به میزبانی مرکز (انستیتو) شرق‌شناسی روسیه، عملکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف و نقش کشورمان در صحنه تحولات منطقه و جهان را واکاوی کردند.

Loading

أحدث المقالات

بایدن سیاست دودولتی را کنار گذاشت/ آمریکا در قبال فلسطین بر خلاف منافع ملی خود عمل کرد

یک کارشناس مسائل خاورمیانه به خبرآنلاین درباره اقدام آمریکا در وتوی قطعنامه عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل گفت: تصور آنها این است که اگر رای مثبت بدهند، مبارزات فلسطینی گسترش پیدا کرده و مبنای سیاسی پیدا می‌کند. چون به عنوان یک دولت دیده می‌شوند و مساله اتهام تروریست بودن به گروه‌های فلسطینی رنگ می‌بازد.

بررسی دستاورد‌های ایران در مرکز شرق شناسی روسیه 

اندیشمندان، ایران‌شناسان، مورخان و شرق‌شناسان روسیه و حوزه اوراسیا، در همایشی علمی- بین‌المللی به میزبانی مرکز (انستیتو) شرق‌شناسی روسیه، عملکرد جمهوری اسلامی ایران در حوزه‌های مختلف و نقش کشورمان در صحنه تحولات منطقه و جهان را واکاوی کردند.

تحولات اوکراین|توقع کی‌یف از اتحادیه اروپا بعد از کمک آمریکا

محتوای احتمالی بسته کمکی آمریکا به اوکراین، احتمال اعزام نیروهای اروپایی به کی‌یف، توضیح زلنسکی درباره کاهش سن افراد بسیج شده، دردسر جدید مردان بالای 18 سال اوکراینی و مخالفت مجارستان با تخصیص 2 میلیارد یورو به کی‌یف، از رویدادها پیرامون جنگ هستند.

Loading
آیا جنگهای داخلی در خاورمیانه پایان می یابد؟

نسخه بروکینگز برای نظم جدید منطقه‌ای

۱۳۹۵/۰۹/۱۵ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: در صورتی که بخواهیم نظم منطقه‌ای جدیدی که مطمئن و پایدار باشد، بسازیم، باید چرایی و چگونگی سقوط خاورمیانه را درک کنیم.

تامارا کافمن ویتز در تحلیلی که اندیشکده بروکینگز منتشر کرد، نوشت: فروپاشی نظم خاورمیانه از سال 2011 تا کنون در درجه اول به دلیل قصور حکومت‌ها بود.

اگر قرار است کاری انجام دهیم که برای ایجاد یک نظم منطقه‌ای نوین، مطمئن و بادوام لازم است، باید چرایی و چگونگی این سقوط خاورمیانه را به درستی درک کنیم.

سرمایه‌گذاری در حکومت پایدار برای جهان و برای نسل جدید عرب که می‌توانند به نیرویی برای پیشرفت عظیم یا نسلی از دست‌رفته در برابر خشونت و نومیدی تبدیل شوند، مهم است.

 

چگونه و چرا نظام موجود سقوط کرد و معنای آن چیست

فروپاشی منطقه، نتیجه یک بحران طولانی‌مدت در روابط دولت و جامعه در جهان عرب است. دولت‌های منطقه نتوانستند به اندازه کافی به این بحران جوشان بپردازند و در واقع برخی از آن‌ها سیاست‌هایی را در پیش گرفتند که تنها مشکل را تشدید می‌کرد.

هنگامی‌ که قیام‌های مردمی‌ جنبه علنی پیدا کرد، بسیاری از رهبران پاسخ مناسب ندادند و باعث تعمیق اختلافات اجتماعی، تضعیف نهادها و رشد جنبش‌های افراطی خشونت‌طلب شد.

در حال حاضر چندین کشور به جنگ داخلی سقوط کرده، اما بیشتر آن‌ها در معرض بی‌ثباتی قرار دارند. عوامل تغییر در سراسر منطقه وجود دارد. هیچ کشوری از الزام به اصلاح حکومت به شکل پایدارتر در امان نیست. شیوه‌ای که به موجب آن نظم منطقه‌ای از هم پاشیده شد و آشوب‌های پنج سال گذشته و انتظارات نومیدکننده بحران در نظم و بحران در اقتدار ایجاد کرده است.

فقدان اعتماد میان شهروندان، رهبران سیاسی و دولت‌ها شاید دلهره‌آورترین مانع برای بازگرداندن ثبات منطقه‌ای است.

درک اینکه چگونه و چرا نظم کشورهای عربی در سال 2011 فروپاشید نشان می‌دهد که ظرفیت کشورهای عربی جهت مقابله با تهدیدهای امنیتی محلی و منطقه‌ای تا حد زیادی به ساختار نهادهای سیاسی خود و ترمیم شکاف بین دولت‌ها و جامعه بستگی دارد. برعکس، شکست در اصلاح حکومت، موجب تشدید چالش‌های امنیتی خواهد شد.

آینده منطقه تا حد زیادی با کیفیت حکومت و نه صرف وجود آن تعیین خواهد شد. حکومتی که دوام خواهد یافت و کشورها را در شرایطی قرار می‌دهد که شرکای موثر و قابل اعتماد در حفظ ثبات منطقه باشند، دارای چهار ویژگی‌ کلیدی خواهد بود: فراگیری بیشتر، شفافیت بیشتر، موثرتر، و پاسخگوتر.

دموکراسی بسیار بیشتر از هر نوع رژیم دیگری احتمال دارد که این ویژگی‌ها را داشته باشد و اشتیاق برای خودمختاری دموکراتیک تا به امروز ادامه دارد، اما راه به سوی دولت دموکراتیک نه سریع است و نه خطی.

 

الگو‌های موجود برای حکومت

پنج سال پس از قیام‌های عربی و با شکست همه تلاش‌ها به جز یک مورد در تغییر حکومت، به سراسر جهان عرب که بنگریم و چند کشور شکست‌خورده و یا در حال شکست، نمونه‌های استبدادی جدید و تعدادی از حکومت‌های خودکامه سرکش را مشاهده می‌کنیم. سه الگو برای تسلط بر خاورمیانه امروز تلاش می‌کنند: مردم‌سالاری شکننده (تونس)؛ نظم از طریق توحش (داعش)؛ و استبداد تجدید‌یافته (مصر تحت سیسی).

الگوی دوم و سوم یک مسیر پایدار یا موفق را برای آینده خاورمیانه ارائه نمی‌دهند. با توجه به سطح خشونتی که منطقه را اشباع کرده و ترس و بی‌اعتمادی که جمعیت‌های محلی را فرا گرفته و “مسابقه به سوی سقوط” که در آن افراط گرایی و اقتدارگرایی به عنوان الگوهای جایگزین برای حکومت عربی رقابت می‌کنند، هیچ جای تعجب نیست که بسیاری ازمردم، نخبگان و قدرت‌های خارجی درجه‌ای از “پشیمانی” را در مورد قیام‌های عربی سال 2011 ابراز می‌دارند.

اما فروپاشی اعتماد اجتماعی، به ویژه در جوامعی که در حال حاضر گرفتار در درگیری هستند، تصور اینکه چگونه یک قرارداد اجتماعی جدید مورد مذاکره قرار گیرد، برقرار شود و اجرا گردد را دشوار می سازد. بعید است که تحمیل یک قرارداد جدید اجتماعی از بالا به پایین   نتیجه مثبت و پایداری تولید کند.

 

چگونه می توان حکومت پایدار ایجاد کرد؟

به دلیل بحران‌های دوگانه نظم و اقتدار ناشی از فروپاشی منطقه، کشورهای خاورمیانه در برقراری مجدد یک قرارداد اجتماعی موثر و تولید حکومت پایدار با استفاده از الگوی سابق (از بالا به پایین) موفق نخواهند شد.

برای شروع مرمت اعتماد میان شهروندان و دولت و برقراری مجدد اقتدار نهادهای دولتی از طریق رضایت، دولت‌های منطقه باید در چند حوزه اولویت‌دار تمرکز کنند:

* پایان دادن به جنگ‌های داخلی حائز اهمیت است، اما تثبیت حکومت در کشورهای موجود نیز چنین است.

* حکومت فراگیر و اجتناب از خشونت، به پایبندی به حقوق بشر نیاز دارد.

* اولویت بخشیدن به بخش قضایی.

* ایجاد فرصت‌هایی برای مشارکت جوانان.

* ترویج سکوها و مهارت‌هایی برای گفت‌وگو و حل‌وفصل مناقشات.

* پرورش و ترفیع جامعه مدنی.

 

توصیه‌هایی برای سیاست خارجی ایالات متحده

ظرف پنج سال گذشته، سیاست ایالات متحده در قبال موضوعات سیاست داخلی حکومت ها در خاورمیانه به طور چشم‌گیری بین بیش از حد درگیر و بسیار کم درگیر در نوسان بوده است. در حالی که ایالات متحده قطعا نمی‌تواند نتایج را در منطقه تعیین کند، حضور و نفوذش {از نظر نویسنده متن} هنوز قابل توجه است.

با توجه به این تاریخ اخیر و میراث جنگ عراق، بسیاری از سیاست‌گذاران آمریکایی امروز چالش‌های موجودیتی را که دولت‌های منطقه با آن مواجه هستند مشاهده می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که اهرم آمریکا برای شکل دادن به مسیر منطقه محدود است. اما صفر نیست. بیش از هر چیز، رهبری جهانی و منطقه‌ای ایالات متحده آن را قادر به شکل دادن به محیطی می سازد که در آن بازیگران خاورمیانه در مورد چگونگی رفتار تصمیم‌گیری می کنند. پرسش برای سیاست‌گذاران آمریکایی این است که چگونه کشور آن‌ها می‌تواند نقش محدود خود را به نحوی ایفا کند که از  پیشرفت به سوی حکومت پایدار- و در نتیجه به سوی ثبات- در منطقه حداکثر حمایت را به عمل آورد.

مقامات ایالات متحده باید قویا به خاطر بسپارند که آسیب‌پذیری‌های زیربنایی که این قیام را ایجاد و فضا را برای داعش و القاعده باز کرد، هنوز در سراسر منطقه وجود دارد. بدون پرداختن به این مشکلات زیربنایی، تهدیدهای امنیتی به سادگی در مکان‌ها و به روش‌های مختلف ظاهر خواهند شد. رقابت برای ایجاد هنجارهای جدید برای حکومت در خاورمیانه، در واقع، جنگی است که آینده منطقه را تعیین خواهد کرد. بازیگرانی که به دنبال راه‌هایی به جز حکومت موثر و پاسخ‌گو هستند، شاید برای مدتی موفق شوند، اما بهای آن خشونت شدید و در نهایت بی‌ثبات منطقه خواهد بود. ایالات متحده با توجه به این رقابت نمی‌تواند بی‌طرف باقی بماند و در حال حاضر به نظر می‌رسد مسیر اشتباهی را در پیش گرفته است. برخی از درس‌ها از تجربه اخیر که باید تلاش‌های آینده ایالات متحده را برای پیشبرد حکومت‌های پایدارتر در خاورمیانه آگاه سازد، عبارتند از:

* بازسازی ثبات منطقه به سرمایه‌گذاری پایدار در حکومت اصلاح شده نیاز دارد.

* مقامات آمریکایی باید اصول روشن برای بازگرداندن ثبات منطقه را بیان کنند و پیوسته پیشرفت منطقه را ارزیابی کنند.

* سیاست‌گذاران آمریکایی باید افزایش و تشدید همه گونه تعامل و تبادل بین مردم آمریکا و خاورمیانه را اولویت بخشند.

* سیاست‌گذاران آمریکایی باید از ایجاد خطرات اخلاقی در روابط دوجانبه با دولت‌های منطقه اجتناب ورزند.

* ایالات متحده باید از دولت‌هایی که برای حل‌ وفصل اختلافات از مصالحه سیاسی به جای خشونت استفاده می‌کنند، حمایت بیشتری به عمل آورد.

نقد ونظر:

این متن که نگاهی آمریکایی به موضوعات چالشی غرب آسیاست، مسئولیتی بین المللی را بر مبنای انگاره های آمریکایی برای ایالات متحده قایل است. همان طور که متن حاضر نشان می دهد، در این تفکر، با توجه به نگاه بالا به پایین، هیچ احترامی به تفکر و باورهای موجود در غرب آسیا یافت نمی شود. در همین حال، نکته مثبت این مقاله را می توان تاکید بر ضرورت ایجاد ثبات در منطقه و ایجاد نظم جدید منطقه ای دانست و به این ترتیب می توان آن را اعتراف ضمنی به شکست طرح های پیشین ایالات متحده را به ایجاد نظم نوین منطقه ای و شاید جهانی دانست.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *