جدیدترین مطالب
تحلیلی بر اندیشههای گسترش یا زیادهطلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه
شورای راهبردی آنلاین- گفتگو: یک کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی در مصاحبهای، ادعای قدیمی صهیونیستها مبنی بر ایجاد سرزمینی از نیل تا فرات را بهعنوان برنامه آینده رژیم اسرائیل اعلام کرده و گفته است: «من به صراحت میگویم که ما خواهان یک کشور یهودی هستیم که شامل اردن، عربستان سعودی، مصر، عراق، سوریه و لبنان است!».
تحلیلی بر موضعگیری مکرون درباره توقف ارسال تسلیحات به سرزمینهای اشغالی
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: موضع اخیر مکرون درباره توقف ارسال تسلیحات از فرانسه به رژیم صهیونیستی که بلافاصله از ترس فشار لابی صهیونیستها قدری تعدیل شد، با هدف بهرهبرداریهای داخلی برای امانوئل مکرون و توازن مواضع دولت فرانسه بین یهودیان و مسلمانان داخل این کشور و نیز مسیحیان لبنان است.
أحدث المقالات
تحلیلی بر اندیشههای گسترش یا زیادهطلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه
شورای راهبردی آنلاین- گفتگو: یک کارشناس مسائل غرب آسیا گفت: اسموتریچ، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی در مصاحبهای، ادعای قدیمی صهیونیستها مبنی بر ایجاد سرزمینی از نیل تا فرات را بهعنوان برنامه آینده رژیم اسرائیل اعلام کرده و گفته است: «من به صراحت میگویم که ما خواهان یک کشور یهودی هستیم که شامل اردن، عربستان سعودی، مصر، عراق، سوریه و لبنان است!».
تحلیلی بر موضعگیری مکرون درباره توقف ارسال تسلیحات به سرزمینهای اشغالی
شورای راهبردی آنلاین – گفتگو: یک کارشناس مسائل بینالملل گفت: موضع اخیر مکرون درباره توقف ارسال تسلیحات از فرانسه به رژیم صهیونیستی که بلافاصله از ترس فشار لابی صهیونیستها قدری تعدیل شد، با هدف بهرهبرداریهای داخلی برای امانوئل مکرون و توازن مواضع دولت فرانسه بین یهودیان و مسلمانان داخل این کشور و نیز مسیحیان لبنان است.
ائتلاف انگلیسی – آمریکایی برای درهم شکستن اراده امت اسلامی
غربی ها برای آینده منطقه خاورمیانه چه برنامه ای دارند و موضع دولت های منطقه در قبال این برنامه ها چیست؟ آیا ملت های منطقه بیدار خواهند شد تا (اراده) خود را تحمیل کنند یا این که اوضاع را به دست قدرت های طمع کار خواهند سپرد؟
از زمان پایان جنگ جهانی دوم، مسئله فلسطین جایگاه محوری در وجدان کشورهای عربی و اسلامی داشته است به ویژه بعد از آن که رژیم اسرائیل خود را بر سرزمین فلسطین تحمیل و ساکنان آن را آواره کرد. به رغم مبارزه ملت فلسطین و جنگ های پیاپی، دامنه اشغالگری و شهرک سازی به میزان بی سابقه ای گسترش یافت و روشن شد که غرب همواره طرف عربی و فلسطینی را برای دادن امتیازات بیشتر زیر فشار قرار می دهد. در شرایطی که هدف اصلی، منحصر به آزادسازی آن سرزمین ها و تحقق بخشیدن به حاکمیت فلسطینی ها بر کل خاکشان بود، جنگ سال ١٩۶٧ اتفاق افتاد و با ضمیمه شدن کرانه باختری و نوار غزه به مناطق اشغالی، واقعیتی جدید (بر فلسطینی ها) تحمیل شد. طی چهار دهه طرح های متعددی ارائه شد که محور آن را محدود کردن فلسطین به کرانه باختری و نوار غزه تشکیل می داد.
از زمان تشکیل حکومت فلسطینی، ساخت شهرک ها در کرانه باختری سرعت گرفت تا جایی که فقط نیمی از مساحت این منطقه زیر نظر حکومت فلسطینی باقی ماند. در چنین شرایطی، اصل تشکیل کشور فلسطین در مناطقی که به تدریج از مساحت آن کاسته می شد مطرح شد. اما از زمانی که دونالد ترامپ بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نشست، گفتمان این کشور به میزان زیادی تغییر کرد و نقشه تحولات و ائتلاف های سیاسی در منطقه بازترسیم شد.
به رغم ابلهانه تلقی شدن سخنان ترامپ، برخی از این سخنان به ویژه سیاست او در خاورمیانه و جانبداری او از رژیم اسرائیل به سمت اجرایی شدن پیش می رود. با ریاست جمهوری ترامپ، نتانیاهو نفس راحتی می کشد. روابط او با باراک اوباما رئیس جمهور سابق به علت موضع گیری منفی اوباما در برابر شهرک سازی های اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین، سرد بود. حمایت انگلیس از رئیس جمهور جدید آمریکا و سیاست های او موجب تعجب خیلی ها شد. انگلیس در چشم به هم زدنی از اتحادیه اروپا جدا شد و به تقویت روابطش با ایالات متحده و همچنین کشورهای خلیج [فارس] پرداخت. این اتفاق در حالی افتاد که انگلیس سه سال پیش بعد از تصمیم آمریکا برای انتقال نیروهایش از خاورمیانه به جنوب شرق آسیا و منطقه اقیانوس آرام تصمیم گرفت نقش جدیدی در خاورمیانه برعهده بگیرد.
در یک دهه اخیر تحولات متعددی روی داده که منافع امت [اسلامی] را مخدوش کرده و در صدد تحمیل واقعیتی جدید با چهره ای جدی برآمده است. با توجه به تحولاتی که از تابستان گذشته در واشنگتن و لندن روی داده است می توان ویژگی های اوضاع را در چند محور خلاصه کرد:
نخست؛ حفظ اوضاع سیاسی کنونی در کشورهای عربی و حمایت از رژیم های حاکم بر این کشورها و جلوگیری از برپایی نظام دموکراتیک نوگرا. در این چارچوب، طرف های رسمی عربی و غربی تلاش مشترکی برای ضربه زدن به طرح تغییرات انقلابی که در بطن بهار عربی نهفته بود و سپس به حاشیه راندن اراده ملت ها و دور کردن آنها از عرصه تحولات، انجام می دهند.
دوم؛ در برابر ملت ها و انتظارات آنها ایستادگی شد و ملت ها از عرصه های کشمکش بیرون رانده شدند و در مسائل مهم در حاشیه قرار گرفتند و با استفاده از تجربیات و نیروهای غربی کنار زده شدند.
سوم؛ به حاشیه راندن آرمان فلسطین و خارج کردن آن از دایره توجه عمومی و تشدید محاصره جوامع فلسطینی به منظور خرد کردن اراده آنها برای ایستادگی و از بین بردن امید آنها.
چهارم؛ ایجاد تحولی بنیادین در باورهای فکری و سیاسی ملت های عربی به طوری که فلسطین دیگر برای آنها مسئله ای محوری به شمار نمی رود بلکه این مسئله از دایره توجه عمومی خارج شده و این بحران به ارائه کمک های محدود بشردوستانه به محاصره شدگان در غزه منحصر شده است.
پنجم؛ دیدگاه های جدیدی با حمایت دستگاه های اطلاعاتی غربی و اسرائیلی برای از هم گسیختن پیوند امت (اسلامی)، گاهی از طریق حمایت از نیروهای افراط گرا و تروریستی و گاهی با تقسیم بندی بر اساس تفاوت های نژادی یا مذهبی مطرح شده است.
ششم؛ دامن زدن به مناقشات داخلی بین کشورهای عربی و سرگرم کردن آنها به مسائل مختلف مثل تروریسم و تنش های اجتماعی ناشی از باورهای مذهبی، و ایجاد فضایی سیاسی و فرهنگی که زمینه را برای عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل و هدف قرار دادن گروه های مقاومت فلسطینی و لبنانی فراهم کند؛ و تلاش مستمر برای شیطان نمایی این گروه ها تا جذابیت خود را از دست بدهند و تأثیرگذاری گفتمان انقلابی آنها که بر آزادسازی سرزمین های اشغالی تأکید دارد کاهش یابد.
روزنامه «تایمز» چاپ لندن در سرمقاله روز جمعه گذشته خود عرب ها را به ائتلاف با اسرائیل به منظور مقابله با ایران تشویق کرد که این دعوت با فضای کلی که ائتلاف انگلیسی – آمریکایی در صدد تحمیل کردن آن بر منطقه است همخوانی دارد.
سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به واشنگتن و دیدار او با دونالد ترامپ، تأکیدی بر رویکرد جدید دولت آمریکا است که به صراحت اعلام می کند علاقه ای به طرح موسوم به «راه حل دو کشور» ندارد و قصد دارد سفارت خود را از تل آویو به بیت المقدس منتقل کند. ولی حتی طرح تشکیل یک کشور که در برگیرنده فلسطینی ها باشد مورد قبول بخش بزرگی از محافل اسرائیلی و غربی نیست که معتقدند چنین کشوری در اختیار فلسطینی ها قرار خواهد گرفت زیرا آنها از نظر عددی از اسرائیلی ها پیش خواهند افتاد. سرمقاله روزنامه تایمز نشانه های اولیه ائتلاف بین انگلیس (که از اروپا جدا شد) و آمریکا را در خود دارد که رئیس جمهوری متعصب و خودشیفته با تفکراتی که موجب از هم گسیختگی جامعه آمریکا – به جای انسجام آن – می شود بر آن حکومت می کند. تایمز می نویسد: «تلاش ها برای تشکیل ائتلاف عربی سنی با شاخه نظامی که مورد حمایت دولت جدید آمریکا باشد و از اسرائیل اطلاعات جاسوسی دریافت کند، می تواند دیدگاه ها را درباره آینده این منطقه و مشکلات آن، ساماندهی مجدد کند. هدف اصلی چنین ائتلافی که به تدریج در حال پدیدار شدن است، مهار کردن ایران است». اما آیا به واقع این کاری است که طرف های عربی باید انجام دهند؟ آیا ارزیابی مجدد اوضاع با توجه به تحولات یاد شده ضرورت ندارد تا امکان بازگرداندن اوضاع به مسیر درست و احیای احساسات مسلمانان در خصوص فلسطین و دیگر مسائل فراهم شود؟
در سفر اخیر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن، ایران محور اصلی گفتگوهایش با ترامپ بود به ویژه در بخش مربوط به توافقنامه هسته ای و حمایت این کشور از آنچه که «محور مقاومت» نامیده می شود. به گفته برخی منابع، رئیس جمهور آمریکا کشورهای عربی را به ائتلاف با اسرائیل و تشکیل «محور مقابله با ایران» تشویق کرد و واشنگتن معتقد است مصر و اردن که روابط دیپلماتیک با رژیم اسرائیل دارند به این محور خواهند پیوست. واشنگتن همچنین برای وارد کردن عربستان سعودی و امارات به این محور تلاش می کند. بر اساس گزارش دیگری که روزنامه انگلیسی تایمز روز جمعه گذشته منتشر کرد، دو کشور عربستان و امارات روابط خود را با اسرائیل توسعه داده اند و به طور منظم از اسرائیل اطلاعات جاسوسی دریافت می کنند و شرکت های تسلحاتی اسرائیلی در جهان عرب به تجارت مشغولند.
این اوضاع تیره و تار ناشی از مؤلفه های متعدد و در رأس آنها ناآگاهی افکار عمومی عربی از پشت پرده ائتلاف ها و به هم ریختن اولویت ها و آشفتگی موضع گیری های ایدئولوژیکی و ترویج خصومت های ساختگی با همسایگان است. طی پنج سال گذشته افکار عمومی به پدیده تروریسم سرگرم شده است که گروه های تندرو به ویژه القاعده و داعش نماینده آن هستند. پروژه مذهب گرایی ترویج شد تا دو دستگی در صفوف امت [اسلامی] تشدید و امکانات آن صرف مسائل ساختگی شود آن هم در شرایطی که اسرائیلی ها در حال تخریب فلسطین و اشغال آن و ساخت شهرک ها و تجاوز مستمر به نوار غزه بودند.
سیاست جدید انگلیسی – آمریکایی در خاورمیانه به دنبال تقویت ائتلافی است که پیش از این «محور میانه رو عربی» نامیده می شد و به همین علت تسلیحات بی حد و مرز در اختیار آن قرار می دهد. نکته جدید این است که از این محور اجرای سه مأموریت درخواست می شود: هدف قرار دادن ایران و آنچه که توسعه طلبی منطقه ای این کشور توصیف می شود؛ ائتلاف با رژیم اسرائیل؛ و جلوگیری از تکرار پدیده بهار عربی با تقویت دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و تقویت جبهه «ضدانقلاب». این برنامه های سیاسی که در سال های اخیر مصداق هایی داشته است مورد حمایت ائتلاف جدید انگلیسی – آمریکایی قرار دارد که با هدف سیطره مجدد بر منطقه و محافظت از رژیم اسرائیل و از هم گسیختن امت عربی و اسلامی شکل گرفته است. به این ترتیب می توان گفت تحولی بی سابقه در پروژه «ضد انقلاب» روی داده است و ائتلاف جدید، بسیار خطرناک تر از همه ائتلاف های قبلی است. این بار رژیم اسرائیل به عنوان نیروی غاصب و مخالف با آزادی و استقلال و دشمن موجودیت عربی و اسلامی نه فقط در فلسطین بلکه در کشورهای اطراف آن، عضو این ائتلاف خواهد بود. همچنین گزارش های نگران کننده ای وجود دارد مبنی بر این که دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل برای سرکوب رویکردهای آزادی خواهانه و سرکوب نیروهای انقلابی و طرفدار تغییر و مقاومت، در چندین کشور عربی مداخله کرده اند. به طور قطع پروژه تقسیم بندی های طایفه ای و نژادی از بُرنده ترین سلاح های آنها است. همچنین روشن است که رئیس جمهور آمریکا و حاکمیت انگلیس با تشویق دیگر قدرت های منطقه ای به پیوستن به ائتلاف تحت رهبری خود، به دنبال گسترش دادن این ائتلاف هستند. آنها پیش از این از پروژه طایفه گرایی به عنوان ابزاری جذاب و سلاحی مؤثر برای تخریب پل های ارتباط بین جوامع تشکیل دهند امت اسلامی استفاده کرده اند و دست گذاشتن روی ایران، ابزار تأثیرگذار دیگری برای جلوگیری از همگرایی ملت های امت [اسلامی] و یکپارچه شدن توانایی های آنها یا هدایت آن در مسیر آزادسازی ملت ها و سرزمین ها است.
عجیب اینجاست که چنین تحرکاتی به طور علنی و در روز روشن صورت می گیرد و رسانه ها آن را پخش می کنند و درباره آن تحلیل می نویسند. با این حال به نظر می رسد نخبگان عرب و مسلمان وارد مناقشه فکری و سیاسی با هدف تشریح واقعیت ها برای افکار عمومی عربی و اسلامی نمی شوند. مایه ننگ و عقب ماندگی است که به این پروژه اجازه داده می شود ابهت سردمداران تغییر و نمادهای فعالیت اسلامی و ملی در منطقه را خرد کند. اگر این پروژه محرمانه بود، می توانست بهانه ای برای کسانی باشد که در برابر آن نمی ایستند ولی کسانی که در برابر آنچه روی می دهد ساکت نشسته اند و سخنان نیروهای ضدانقلاب را می پذیرند که هدف آنها از هم گسستن صفوف و ایجاد تفرقه بین برادرانی است که دارای ارزش های انسانی و دین و هویت و سرزمین مشترکی هستند، چه بهانه ای دارند؟ برنامه نیروهای ضدانقلاب برای کسی که بخواهد آن را ببیند، به طور کامل آشکار است و اساس آن را شکستن اراده تحول خواهی در امت عربی و اسلامی تشکیل می دهد. اگر این نیروها با محور جدید انگلیسی – آمریکایی هم پیمان شده باشند، به طور قطع ملت های عربی و اسلامی و آرمان های آنها بیشترین زیان را از این هم پیمانی متحمل خواهند شد.
0 Comments