جدیدترین مطالب

حمله شدید هوایی رژیم صهیونیستی به حلب سوریه

منابع سوری اعلام کردند مواضع و انبار‌های تسلیحاتی در نزدیکی فرودگاه حلب، کارخانه‌های وزارت دفاع سوریه در مناطق السفیره و کفرجوم در غرب حلب و چندین نقطه دیگر هدف ۱۵ حمله هوایی قرار گرفته است.

اشتباه محاسبات در روابط با همسایگان را جدی بگیریم

اشتباه محاسبات در روابط با همسایگان را جدی بگیریم

حسام الدین حجت زاده در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: رصد و ارزیابی سیر تحولات ماه های اخیر در روابط تهران با سایر کشورها و به ویژه همسایگان، گویای سرعت گرفتن روند قهقرایی در روابط خارجی کشورمان است. این یادداشت ناظر بر بررسی و تحلیل رفتارهای آن دسته از سیاست زدگان غیرمتخصصی است که بی توجه به شعارهای دولت های جمهوری اسلامی ایران طی چهار دهه گذشته همواره بدون برخورداری از دانش سیاسی در حوزه روابط خارجی کشور دخالت کرده و پیامدهای ناخوشایند و پرهزینه ای را به طور مشخص از ناحیه دو کشور پاکستان و افغانستان به مردم، کشور و نظام تحمیل کرده اند. 

ملت یمن علی رغم همه فشارها همچنان حامی فلسطین است

سید عبدالملک بدرالدین دبیرکل جنبش انصارالله یمن در سخنرانی خود با تاکید بر اینکه موضوع جنایت صهیونیست ها در غزه ننگی بر همه انسان هاست گفت : ملت یمن با وجود تمام فشارها تغییری در موضع اش در قبال فلسطین نداشته است . 

Loading

أحدث المقالات

لاوروف: طرح صلح اوکراین بی‌نتیجه است

تهران- ایرنا- «سرگئی لاوروف» با بیان اینکه «طرح صلح پیشنهادی اوکراین بی‌نتیجه است»، تصریح کرد: این طرح بر تصورات غیرقابل قبول از جمله عقب‌نشینی مسکو از مناطق تصرف شده، مبتنی است.

تنش در دریای جنوبی چین / رئیس‌جمهور فیلیپین: به حملات خطرناک چین، واکنش نشان خواهیم داد

فردیناند مارکوس جونیور، رئیس‌جمهوری فیلیپین روز پنجشنبه هشدار داد که کشورش به «حملات خطرناک» گارد ساحلی چین واکنش نشان خواهد داد. سخنان رئیس‌جمهوری فیلیپین از تشدید تنش در روابط چین و فیلیپین حکایت دارد. دو کشور بر سر مالکیت و کنترل آب‌های دریای جنوبی چین اختلاف دارند. ویتنام، مالزی، تایوان و برونئی از دیگر طرف‌هایی هستند که ادعاهایی را در مورد آب‌های جنوبی چین مطرح کرده‌اند.

لاوروف: طرح صلح اوکراین بی معنی است / احیای مرزهای اوکراین پس از شوروی در سال ۱۹۹۱، غیرقابل قبول است

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه گفته که طرح صلح پیشنهادی اوکراینی از آن جهت بی معناست که بر اساس گزینه‌های غیرقابل قبولی چون خروج روسیه از مناطق تحت کنترلش بنا شده است.

Loading

طرح خطرناک تقسیم

۱۳۹۶/۰۲/۱۹ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: سعید الشهابی، تحلیلگر القدس العربی بااشاره به جنبش بیداری اسلامی نسبت به نفوذ برخی کشورها و تلاش انها برای تقسیم سرزمین های اسلامی هشدار داده است .

تقسیم نفوذ در جهان اسلام، صد سال پیش برخلاف اراده امت اسلامی و در دوره‌ای تاریک از تاریخ این امت اجرا شد ولی این بار، طرح تقسیم جدید در حال آماده شدن است و در مقابل چشم و گوش مسلمانان و با حضور دولت هایشان در سطح بین المللی و به رغم آن که پول کلان نفت را در اختیار دارند، اجرا می‌شود. حتی طرح تقسیم جدید، با مشارکت برخی حاکمان کشورهای اسلامی اجرا می‌شود.
توافقنامه سایکس- پیکو که امسال یکصدمین سال امضای آن است، عرب ها و مسلمانان را وارد دوره استعماری سیاهی کرد و موجب اشغال فلسطین شد و جهان عربی و اسلامی را به تشکیلاتی کوچک تقسیم کرد و مرزهایی ساختگی ترسیم کرد که به عامل تنش و درگیری تبدیل شد. اما نسخه جدید این توافقنامه پس از آن مطرح شده است که ملت‌ها نادان تلقی شده و تجزیه شدند و از مسائل محوری دور نگه داشته شدند و اندیشه عربی و اسلامی بر اساس مرزهای حذف و تبعیض و تکفیر و مذهب گرایی بازترسیم شد. یکصد سال پیش، طرح تقسیم نفوذ، در اوج قدرت امپریالیست استعمارگر و فروپاشی پروژه اسلام گرایی اجرا شد که در حکومت عثمانی تجلی یافته بود.
اما برنامه کنونی در شرایطی کاملا متفاوت اجرا می شود، شرایطی که خیزش عربی- اسلامی را نوید می‌داد اگر تلاش های منطقه ای و بین المللی برای جلوگیری از تحقق آن صورت نمی گرفت. سایکس- پیکو در دوره ای تحمیل شد که جبهه بندی های ایدئولوژیک و فکری حول محور وابستگی به یکی از دو رویکرد سوسیالیستی و سرمایه داری دور می‌زد. انقلاب بلشویکی در حال تحقق یافتن بود و جنگ جهانی اول جان میلیون ها شهروند غربی را گرفته بود. اما فروپاشی کنونی در سایه اختلاف بین کشورهای غربی و به خود مشغول شدن کشورهای تاثیرگذار، صورت می گیرد؛ ولی این کشورها با هدف قرار دادن جهان عرب و پاره پاره کردن آن در سایه سیطره دیکتاتوری و استبداد و بی‌ارادگی ملت‌ها و نفوذ طرح صهیونیسم و تحلیل رفتن جایگاه آرمان فلسطین به علل داخلی و منطقه ای، فرار به جلو را برگزیده اند.
سه پدیده در دو دهه پایانی قرن گذشته و دو دهه نخست قرن کنونی مشاهده شد و همه آنها هدف حمله خارجی قرار گرفتند که از شکوفا شدن آنها در دنیای واقعی جلوگیری کرد. نخستین پدیده، تولد پروژه اسلام گرایی در بعد سیاسی بود که دو رویداد بزرگ در شکل گیری آن نقش داشت: نخست، شکست ژوئن ١٩۶٧ که شرایط را برای علمای امت و روشنفکران آن به منظور بررسی علل آن شکست فراهم کرد. نتیجه این بازنگری، پیدایش پدیده دینی در چارچوب «بیداری اسلامی» بود که از ابتدای دهه ١٩٧٠ آغاز شد. رویداد دوم که اهمیت آن کمتر نیست، وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ١٩٧٩ و پیدایش چیزی است که غربی‌ها آن را «اسلام سیاسی» نامیدند. منطقه کشورهای عربی طی نیم قرن اخیر در جستجوی هویت و تمایل به دستیابی به برنامه‌ای سیاسی که هویت و وحدت امت عربی را به عنوان دو شرط اصلی خیزش برای آزادسازی آن از سلطه غرب و پایان اشغال فلسطین به دست اسرائیل احیا کند، شاهد فشارهای متعددی بود. این تحولات با کاهش نفوذ اتحاد شوروی به ویژه پس از لشکرکشی به افغانستان و پایان جنگ سرد و تک قطبی شدن جهان با سیطره آمریکا، همزمان شد.
اما پدیده دوم، دستیابی به درآمد کلان به علت افزایش قیمت نفت بود که در اواسط دهه ١٩٧٠ بعد از جنگ اکتبر بین عرب‌ها و رژیم اسرائیلی آغاز شد و به روند افزایشی خود (بجز در موارد استثنایی) ادامه داد به طوری که به برپایی امپراتوری های مالی عظیم در کشورهای نفت خیز منجر شد. این درآمدهای نفتی می‌توانست ساختار جوامع عربی را از طریق مشارکت دادن آنها در اداره ثروت های ملی و بهره مندی از نعمت نفت برای تحقق توسعه و ثبات و همبستگی بیشتر، دگرگون کند. پدیده سوم، وقوع انقلاب های عربی بود و می‌توان آن را نتیجه ادامه یافتن پدیده بیداری اسلامی دانست که در تعمیق احساس ضرورت آزادی و استقلال و پایان دنباله‌روی و بازیافتن هویت و اراده برای آزاد شدن از پیامدهای سنگین دوره استعمار، نقش داشت. انقلاب های بهار عربی که در سال ٢٠١١ آغاز شد، تبلور احساس ملت های عربی به ضرورت خیزش برای بازیافتن آزادی بود که می‌توانست اراده ملت‌ها را تحقق بخشد و به دیکتاتوری و سلطه بیگانگان پایان دهد. بدون شک، چندین دهه عقب نشینی در برابر تجاوز صهیونیست ها، خیلی‌ها را به فکر ضرورت بازیافتن هویت و آزادسازی سرزمین به عنوان شرط بیداری و برخاستن از خواب عمیق، انداخته بود. انقلاب های عربی، بیانگر عشق انباشته شده در وجود امت به آزادی و شکستن قید و بندهایی بود که دست و پای این امت را در دوره های پی در پی استعماری بسته بود. این انقلاب ها با هدف آزادسازی ملت ها از دیکتاتوری و استبداد آغاز شد ولی به سرعت به آتشی تبدیل شد که بیرحمانه خشک و تر را سوزاند. کودتا برضد انقلاب ها، با مهندسی سیاسی و امنیتی و اقتصادی صورت گرفت که موجب خرد شدن اراده ملت ها شد و آنها را به باتلاق اختلاف و رقابت و درگیری داخلی بازگرداند. یک جسد متعفن نمی‌تواند زنده شود یا با چالش های بزرگ مقابله کند. یکی از شیوه های آن کودتا، منحرف کردن مسیر ملت ها و هدایت کردن آنها به سوی باتلاق اختلافات فکری و دینی و مذهبی بود و موجب شعله‌ور شدن آتشی شد که خاموش کردن آن به سادگی امکان پذیر نیست. رژیم های استبدادی و نیروهای ضدانقلاب، وحدت امت و همبستگی ملت ها را برای رسیدن به یک هدف قربانی کردند: جلوگیری از تغییر و تحول دموکراتیک در منطقه. این پدیده ها همگی با هم، اوضاع کنونی را ایجاد کرد که در آن خطر از سر رژیم های سیاسی مخالف تغییر، عبور کرد و کشورهای عربی و اسلامی به شکلی آشکار در معرض تهدید تجزیه شدن قرار گرفتند.
شروع کار با سودان بود که یک سوم سرزمین خود را چند سال پیش با جدا شدن جنوب آن از دست داد بدون آن که صدای اعتراض یا شیون به علت تجزیه شدن پهناورترین کشور عربی بلند شود. فقدان واکنش مردمی در برابر پدیده تقسیم سودان، ائتلاف انگلیسی- آمریکایی را تشویق کرد که با اسرائیل هم پیمان است و وحدت امت عربی را از زوایای مختلف تهدیدی برای خود می‌داند: نخستین تهدید برای اشغالگری اسرائیل است که لجبازی و توسعه طلبی و ضربه زدن به هویت تاریخی فلسطین را افزایش داده است؛ تهدید دوم برای نفوذ ائتلاف انگلیسی- آمریکایی است که وحدت امت عربی را مانعی در برابر گسترش نفوذ سیاسی و نظامی خود و مانع چنگ انداختن به درآمدهای نفتی و سوق دادن آنها به سوی پایتخت های غربی به عنوان سرمایه گذاری می داند؛ تهدید سوم این است که این وحدت قادر خواهد بود ملت های عربی را با یکدیگر متحد و آنها را به سوی مسائل سرنوشت ساز و طرح های توسعه و سازندگی و خیزش جوامع و آماده سازی ملت ها برای ایفای نقشی سازنده در توسعه کشورهایشان و تصمیم گیری آزادانه به دور از دیکته طرف هایی که به جهان عرب و هویت و فرهنگ و جایگاه سیاسی و اقتصادی آن چشم طمع دوخته اند، سوق دهد.
به علت فقدان فرهنگ جمعی در بین طرف های تشکیل دهنده امت عربی، بسیاری از طرف ها به تسلیم شدن در برابر تلاش ها برای تقسیم کشورها گرایش پیدا می‌کنند به ویژه اگر دولت های عربی و اسلامی برای عملی کردن طرح تقسیم از طریق بازترسیم جبهه بندی‌ها به گونه ای که متناسب با سیاست حاکمان باشد، و بدون در نظر گرفتن خواست و منافع ملت‌ها، بکوشند. بعد از تقسیم سودان، اکنون نوبت سوریه و عراق و یمن است. کردها از مطرح کردن طرح تشکیل کشور کردنشین در مناطق حضور کردها در عراق و سوریه و ایران و ترکیه دست نمی‌کشند. اگر اجازه تشکیل چنین کشوری داده شود، این رویداد نه فقط نقطه آغاز تجزیه شدن این کشورها است بلکه در حکم کاشتن بذر تنش در منطقه برای چند دهه آینده خواهد بود. فقدان نظام های حکومتی که توانایی گردهم آوردن جوامع قومی و مذهبی را در یک ساختار سیاسی یکپارچه داشته باشند، موجب گسترش گرایش های جدایی طلبانه می‌شود به ویژه که طرف های متعددی وجود دارند که از چنین رویکردی حمایت می‌کنند. قطعا کشور کردنشین که برای تشکیل آن تلاش می‌شود هم پیمان با اسرائیل و بسیار بدگمان به عرب‌ها خواهد بود.
سوریه کشور دیگری است که به طور جدی با تهدید تقسیم شدن مواجه است. داعش وارث قانونی هیچ یک از مناطقی که قرار است ایجاد شود نخواهد بود بلکه قدرت های منطقه ای به مناطق جدید چشم طمع دارند. همان گونه که ایجاد «مناطق امن» در عراق در دهه ١٩٩٠ از عوامل گرایش به سوی ایجاد منطقه مستقل کردنشین بود، مطرح شدن طرحی مشابه برای سوریه، گامی دیگر در جهت تجزیه این کشور ریشه دار در تاریخ و تمدن است. با ادامه یافتن انسداد سیاسی و مذهبی در منطقه شام، ایجاد شدن تشکیلات برای گروه های درگیر بر مبنای مذهبی و قومی، طرحی قابل قبول خواهد بود و سوریه برای همیشه از نقشه جهان عرب محو خواهد شد.
یمن نیز از چنین برنامه هایی به دور نخواهد بود بلکه عملا اجرای طرح تقسیم این کشور ریشه دار عربی و اسلامی آغاز شده است. امارات بر بندر عدن سیطره دارد و ارتشی متشکل از ٣٠ هزار نیرو را برای مقابله با نفوذ دیگر بازیگران تشکیل داده است. حضرموت در کنترل سازمان القاعده است و دیگر نیروهای شرکت کننده در جنگ یمن نیز به دنبال مناطق نفوذی برای خود در این کشور هستند. به این ترتیب این سرزمین پهناور عربی و اسلامی مانند عراق و سوریه بین حکومت های کوچک تقسیم خواهد شد. مصر و ترکیه و ایران نیز از چنین برنامه هایی در امان نخواهند بود. آیا این چیزی است که منادیان اسلام گرایی رویای آن را در سر داشتند؟ آیا هدف انقلاب های بهار عربی همین بود؟ یا این که این، طرح سایکس پیکوی دوم در سال ٢٠١٧ یعنی یکصد سال پس از سایکس پیکوی نخست است؟ آیا زمان بیدار شدن و نجات آنچه که از این امت تکه تکه شده باقی مانده، فرا نرسیده است؟ تاریخ رحم نمی کند و کسانی را که در فتنه ها و توطئه ها نقش دارند و سازش و تسلیم شدن را ترویج می‌دهند و در برابر تجزیه و تکه تکه شدن کشورها سکوت می کنند، نفرین خواهد کرد.

بازنشر این مطلب در سایت شورای راهبردی روابط خارجی به معنی تایید آن  نیست.

منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *