جدیدترین مطالب

ادامه تظاهرات سراسری حمایت از غزه در جهان

تظاهرکنندگان اردنی که سفارت رژیم صهیونیستی در اردن را برای اعلام حمایت از مردم مظلوم غزه محاصره کرده اند، شعار می‌دهند: نه سفارت می‌خواهیم و نه سفیر… برو بیرون‌ ای خوک.

ادامه تظاهرات سراسری حمایت از غزه در جهان

تظاهرکنندگان اردنی که سفارت رژیم صهیونیستی در اردن را برای اعلام حمایت از مردم مظلوم غزه محاصره کرده اند، شعار می‌دهند: نه سفارت می‌خواهیم و نه سفیر… برو بیرون‌ ای خوک.

Loading

أحدث المقالات

تحولات اوکراین|امکان گفتگو با روسیه در نشست صلح سوئیس

عدم تمایل برخی کشورها به شرکت در اجلاس اوکراین، گلایه زلنسکی از توجه جامعه جهانی به غزه به‌جای اوکراین، خالی شدن انبارهای سلاح کانادا، درخواست از آمریکا برای رفع نیازهای ارتش اوکراین و ارسال پاتریوت و گلوله توپ، از مهمترین رویدادهای جنگ هستند.

Loading

نقش چین در روابط ایران و هند

۱۳۹۶/۰۳/۲۲ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: محمد زارع، کارشناس مسائل سیاسی بااشاره به روابط چین و هند می نویسد اگرچه روابط دیپلماتیک و اقتصادی چین و هند در دو دهه گذشته افزایش بیشتری به نسبت گذشته پیدا کرده است لیکن این بهبود نسبی در تعاملات نتوانسته است به حوزه‌های امنیتی نیز تسری پیدا کرده و دو کشور همچنان در مسائل امنیتی و استراتژیک یکدیگر را با لنز و دریچه ارتباطی سال ١٩٦٢ یعنی جنگ و برخوردهای مرزی می‌نگرند.

تاریخ و وزن چالش‌های تاریخی بر روابط دو کشور چین و هند سنگینی کرده و به منشور تعیین کننده رفتارهای بلندمدت و استراتژیک دو کشور تبدیل شده است. این مسئله را می‏توان در نظرسنجی انجام گرفته در سال ٢٠١٣ در هند و چگونگی نگرش آنان نسبت به چین نیز مشاهده کرد. در نظرسنجی که موسسه lowy در سال ٢٠١٣ در این کشور انجام داده بود تقریبا ٨٣ درصد از جامعه آماری مورد نظرسنجی، چین را به عنوان یک تهدید می‌نگریستند و متقابلا ٧٠ درصد از چینی‌ها نیز نظر مساعد و مطلوبی نسبت به هند نداشته‌اند. وجود این نگرش‌های منفی صرفا مختص به برخی از بدنه‌های اجتماعی این کشور نیست و طیف کثیری از نخبگان و تحلیل‌گران هندی نیز تا حدودی چنین نگرشی نسبت به چین دارند. به عنوان مثال ا مطالعه برخی از آثار منتشر شده نویسندگان و تحلیل گران هندی نسبت به استراتژی یک کمربند یک جاده نیز می توان به خوبی متوجه به این مسئله شد. کانون نگرشی و تحلیل این نویسندگان نسبت به استراتژی یک کمربند یک جاده بر عنصر و شاخص بی اعتمادی استوار است و این استراتژی و سرمایه گذاری های این کشور در این راستا را «اسب تروای» چین برای تحقق تمایلات استراتژیک مرزی این کشور خطاب کرده اند. به بیان دیگر این تحلیلگران و نویسندگان هندی معتقدند که ابعاد اقتصادی این استراتژی در واقع ماسک و پوششی برای اهداف و ابعاد امنیتی آن است. این مطئله در مورد نخست وزیر هند هم تا حدود زیادی صادق است. هر چند «مودی» پس از پیروزی در انتخابات و تبریک «لی کچیانگ» به وی اعلام کرد که چین یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی هند است. اما با بررسی رفتار وی قبل از پیروزی در انتخابات می توان به تسلط رهیافت بدبینانه نسبت به چین در ذهنیت وی پی برد. به عنوان مثال وی بیان داشته بود که هند می بایست یک رهیافت تاکتیکی نسبت به چین اتخاذ نماید و به بازرگانان و شورای بازرگانی هند اعلام کرد که می بایست با تلاش بیشتر چین را پشت سر بگذارند. در واقع حاکمیت همین نگرش بدبینانه و تهدید محور متقابل است که امکان تسری و سرایت روندهای همکاری گرایانه در حوزه های اقتصادی و دیپلماتیک به حوزه امنیتی را فراهم نمی کند و اصل رقابت استراتژیک را بر همکاری استراتژیک در روابط دو کشور مرجح داشته است. شاید جدیدترین مسئله در ارتباط با حاکمیت شاخص رقابت استراتژیک در روابط دوجانبه چین و هند را بتوان به مخالفت چین با عضویت و ورود به گروه تأمین کنندگان سوخت هسته ای (NSG) و به بیان دیگر حضور هند در سطوح عالی تصمیم سازی در امور هسته ای داست. اگرچه چینی ها به صورت اعلامی هموراه از رویکردهای تعامل مبنا در ارتباط با هند حمایت کرده اند لیکن واقعیت و عمق بینش و نگاه چین به هند در واقع نگاه به این کشور به عنوان یک «کالای آمریکایی» یا لوکوموتیو سیاست های آمریکا در منطقه است. در مجموع باید گفت که حاکمیت و تعیین کنندگی شاخص رقابت استراتژیک در روابط دوجانبه تا حدود زیادی نحوه و چگونگی روابط دو کشور با دیگر بازیگران منطقه ای و بین المللی و نحوه حضور و نفوذ در دیگر مناطق را هم تعیین می کند و در این میان جمهوری اسلامی نیز مستثنی نخواهد بود. در ادامه تلاش می شود تا نوع نگاه هند به قدرت یابی چین را در تفکر استراتژیک این کشور و سه رهیافت نهروئیسم، نئولیبرالیسم و رئالیسم مورد بررسی قرار دهیم و سپس تأثیر و خروجی این بینش را در مثلث روابط چین، هند و ایران مورد بررسی قرار دهیم.

بررسی قدرت یابی چین در تفکر استراتژیک هند

به طور کلی می توان تفکر استراتژیک موجود در هند نسبت به تحولات بین المللی و منطقه ای و به خصوص قدرت یابی چین را در حول سه رهیافت نهروئیسم، نئولیبرالیسم و رئالیسم که هر کدام ن

اه و بینش خاصی نسبت به قدرت یابی چین و چگونگی کنش در محیط های منطقه ای و بین المللی دارند را مورد بررسی قرار داد. در ادامه تلاش می شود تا در وهله اول ادراک و چگونگی نگاه هند به چین را در این سه رهیافت به صورت مختصر مورد شناسایی قرار دهیم و سپس خروجی این ادراک را بر چگونگی تعامل هند با دیگر بازیگران از جمله ایران تأثیر دارد را بررسی و تبیین نماییم. به بیان دیگر نوع و چگونگی تعامل هند با ایران و نقش متغیر مداخله گر چین را باید از طریق خروجی این دستگاه فلسفی و نظری شناخت.

  • نهروئیسم

مفروضات نظری این رهیافت اساسا نسبت به معادلات مختلف منطقه ای و بین المللی خوش بین بوده و امنیت را بر خلاف رویکردهای رئالیستی کالایی کمیاب تلقی نمی کند بلکه تأکید دارد که اصل همکاری در میان بازیگران و کشورهای منطقه ای و همچنین نظام بین الملل می تواند از قدرت روایی و تبیین معادلات مختلف برخوردار باشد. حامیان این رهیافت بر اساس مفروضات این چشم انداز نظری، نگاه منعطفی به چین داشته و این کشور را به عنوان تهدید برای منافع و امنیت ملی هند تلقی نمی کنند. این رهیافت معتقد است که با توجه یه وجود ارتباطات، خاطرات و انگاره های مشترک هر دو کشور از اشغال توسط نیروهای خارجی، دو کشور دشمن نمی باشند و روابط آینده دو کشور نیز روابط قابل مدیریت و فاقد عنصر منازعه است.

  • نئولیبرالیسم

حامیان این رهیافت ضمن رد مفروضات نظری رهیافت گذشته به خصوص این مسئله که وجود تاریخ و رنج مشترک از اشغال توسط بیگانگان بر وجود یا عدم وجود دشمنی مشترک با چین اثرگذار است، بیان می دارند که جهانی شدن و وابستگی متقابل در حوزه های مختلف به خصوص حوزه های تجاری و اقتصادی، زمینه ها و بسترهای بازم برای همکاری را در میان دو کشور فراهم خواهد آورد و مدیریت جمعی فرصت ها و تهدیدات منطقه ای و بین المللی را در دستور کار سیاست خارجی دو کشور چین و هند قرار خواهد داد. لذا این رهیافت با اتکاء به مفروضات فوق تأکید می نماید که جوهره روابط فی مابین در آینده به سمت همکاری به منظور حل چالش های مشترک سمت و سو پیدا خواهد کرد.

  • رئالیسم

حامیان این رهیافت با مبنا قرار دادن تجارب تاریخی، مفروضات دو رهیافت سابق را به چالش کشیده و معتقد است که آنها نمی توانند سنگ بنای تحلیلی مناسبی به منظور تبیین رفتار منطقه ای هند تلقی شود. رئالیست ها معتقدند که اصل همکاری چین و هند در جهت سامان دهی نظم امنیتی منطقه غرب آسیا فاقد اعتبار است و «رقابت » بر  «همکاری» تقدم ماهوی دارد. به همین دلیل این گروه از نظریه پردازان بیان می کنند که هندوستان می بایست خود را برای رویارویی نظامی با چین به خصوص در بحث بازدارندگی هسته ای آماده نماید. متفکرین رئالیست بیان می دارند که رشد توانمندی های نظامی، هسته ای، فضایی و سایبری جین، رقابت میان دو کشور را به خصوص در مناطق غرب، جنوب و جنوب شرق آسیا افزایش خواهد داد و به همین دلیل درک و تصویر «تهدید پایدار» از چین در کانون مفهومی و رفتاری تصمیم سازان و سیاساتگذاران هندی قرار خواهد گرفت. بررسی و تحلیل محتوای دو مجله هندی «تحلیل استراتزِک« و «بررسی دفاعی هند» نیز این نگرانی و تلقی از چین به عنوان یک تهدید را به خوبی نشان می دهد. متفکرین رئالیست تأکید دارند که تهدید چین می تواند به دو شکل 1) تهدی مستقیم به این معنا که 4 هزار کیلومتر مرز چین و هند به صورت مستقیم مورد تهدید جین واقع می شود و 2) تهدید غیرمستقیم در شکل حمایت چین از همسایگان هند به خصوص پاکستان به منظور مهار رفتارهای گریز از مرکز این کشور و همچنین جلوگیری از تفوق هند در جنوب آسیا است. به عنوان مثال و در ارتباط با گزینه اول می توان چنین گفت که طی چند سال اخیر حضور چین در توسعه زیرساخت های جاده ای و عمرانی در مناطق هم مرز با هند افزایش پیدا کرده ایت به گونه ای که برخی از تحلیل گران دفاعی بیان داشته اند که چین در نتیجه این ساخت و ساز می تواند 32 لشکر را ظرف شش هفته به مناطق داخلی هند منتقل نماید. در حال حاضر چین تقریبا 7 هزار کیلومتر خطوط جاده ای در مناطق مورد اختلاف با هند ساخته و تلاش دارد تا سال 2020 این میزان را به 110 هزار کیلومتر افزایش دهد. سرعت بالای ساخت و ساز عمرانی چین در مناطق مورد اختلاف با هند و همچنین سرعت پایین خود هند در توسعه و عمران این مناطق خود به عنوان یک تهدید از طرف هند درک و فهم می شود. مسئله مهم دیگری که نگرانی هند و گسترش احساس تهدید نسبت به رفتارهای چین را باعث شده است ارتباط این کشور با پاکیتان و تلقی از پاکستان به عنوان یک متحد استراتزیک است. گسترش روابط چین و پاکستان و استفاده از کارت بازی پاکستان برای مهار و موازنه در برابر هند همواره به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدات و نگرانی های پایدار هند بوده است. اخیراً نیز تلاش چین برای فروش 8 زیردریایی yuan-class به پاکستان به ارزش 5 میلیارد دلار که بزرگترین قرارداد دفاعی چین نیز نامیده شده است وهمچنین تلاش مشترک دو کشور چین و پاکستان برای جلوگیری از ورود هند به گروه عرضه کنندگان سوخت هسته ای را می توان از جمله برخی از تلاش های جدید پکن برای نزدیکی بیشتر به اسلام آباد دانست. لازم به ذکر است که پاکستان در حال حاضر نیز بیشترین تعداد پروژه را در قالب استراتژی کمربند اقتصادی جاده ابریشم تعریف کرده است. در مجموع می توان تلقی و تصور تحلیل گران چینی از هند را به صورت ذیل بیان نمود:

  1. تصور از هند یک قدرت در حال ظهور و برخوردار از توان لازم برای شکل دهی به معماری امنیتی منطقه ای
  2. تلقی گسترش روابط هند و آمریکا و هند و ژاپن عاملی برای مهار توازن در برابر چین
  3. نگرانی نسبت به سیاست «نگاه به شرق» هند و گسترش روابط این کشور با کشورهای جنوب شرق آسیا. در سال 2014، «مودی» بیان داشت که تلاش دارد تا سیاست نگاه به شرق را به سیاست (ACT East) تبدیل نماید و در این راستا همکاری های استراتزیک با ژاپن، فیلیپین، ویتنام و استرالیا را گسترش دهد.
  4. نگرانی نسبت به رشد توانمندی موشکی و فضایی هند.

همانگونه که در فوق نیز مشخص است تلقی و تصور تهدی از هند در میان تحلیلگران چینی نیز وجود دارد و حتی در پاره ای مواقع این تحلیلگران از هند به عنوان «ژاپن در مقیاس کوچک» که در تلاش برای تفوق و تسلط بر منطقه است نیز یاد کرده اند.

مثلث چین، هند و ایران

همانگونه که در فوق نیز بیان شد نزدیکی هند و آمریکا و تمایل هند به استفاده از ظرفیت های راهبردی ناشیاز این تعامل، یکی از شاخص های مهم و اثرگذار در چگونگی تصمیم سازی در حوزه سیاست خارجی هند است و این کشور تلاش می کنماید تا بر مبنای وجود و حاکمیت این انگاره روابط خود با دیگر کشورها از جمله چین و ایران را نیز تعریف نماید. چنین درگی در میان تصمیم سازان و سیاست گذاران هندی باعث شده تا برخی از تحلیلگران بیان دارند که سیاست خارجی هند، فاقد استقلال و اراده لازم برای اتخاذ تصمیمات راهبردی است. طبیعتاً چنین حجمی از اثرگذاری آمریکا بر اتخاذ تصمیمات راهبردی هند نمی تواند با مبانی نگرش و تصمیم سازی در چین و همچنین جمهوری اسلامی ایران تطبیق داشته باشد. در نتیجه وجود این اختلاف در مبانی نگرشی که اصل رقابت استراتزیک را بر تعامل و همکاری استراتژیک مرجح داشته است، یکی از مهم ترین ظرفیت های تحلیل روابط این دو کشور (چین و هند) و نوع تعامل آنها با جمهوری اسلامی ایران در مناطق مختلف به ویژه غرب آسیا و همچنین آسیای مرکزی نیز از همین مسئله مشتق می شود.

به عنوان مثال برخی معتقدند که اگرچه در محافل علمی و آکادمیک، رفتار و سیاست های هند را بیشتر در ارتباط با پاکستان تبیین و تحلیل می نمایند لیکن واقعیت آن است که سیاست های هندوستان و همچنین هل دادن این کشور توسط آمریکا به سمت قدرتمندی بیشتر را می بایست به عنوان شاخصی برای حفظ توازن ژئوپلیتیکی در برابرچین و مهار این کشور نگریست.

شاید بتوان عینیت این بحث و رفتار هند در این زمینه را در گزارش کمیسیون بررسی روابط امتینی و اقتصادی چین و آمریکا به خوبی مشاهده نمودو گزارش کمیسیون بررسی روابط امتینی و اقتصادی چین و آمریکا در صفحه 6 خود بیان می دارد که سرمایه گذاری چین در بندر گوادر و سواحل مکران در واقع تلاشی برای ایجاد یک هاب تجاری و ترانزیتی برای آسیای مرکزی و به صورت همزمان توسعه نفوذ استراتژؤِک در این مناطق و نهایتا توسعه روابط ژئواستراتژیک دریایی این کشور است. همین فهم مسلط از رفتار چین در نزد هند و امریما است که باعث شده است تا هندی ها تمام تلاش خود برای حضور و نفوذ در بندر چابهار ایران را به عنوان عاملی برای خنثی نمودن تلاش های چین و گسترش تمایلات استراتژیک این کشور را در دستور کار قرار دهند. همچنین اهمیت این مسئله را می توان در صفر هیأت های چینی و هندی به چابهار نیز مشاهده نمود. تقریبا با هر سفر هندی ها به چابهار سفری از سوی هیأت های چینی به این منطقه و بالعکس نیز پذیرفته است. بر اساس آنچه در فوق بیان گردید باید این نکته مهم را یاداور شد که جنس نگاه چین و هند با نگاه جمهوری اسلامی ایران به منطقه چابهار متفاوت است. به بیان دیگر درحالیکه جنس نگاه دو کشور چین و هند به چابهار بیشتر نگاه استراتژیک و ناشی از حاکمیت و تسلط شاخص رقابت استراتژیک در روابط دوجحانبه است، نگاه جمهوری اسلامی ایران به چابهار به خصوص در نتیجه فضای ایجاد شده پسابرجام نگاهی توسعه ای است و از همین رو علاوه بر اینکه ممزوج کردن این دو نگاه کمی دشوار است، همچنین می بایست تلاش نمود تا آثار راهبردی و استراتژیک چنین تعاملاتی با دو کشور چین و هند نیز به خوبی مد نظر قرار گیرد. البته لازم به ذکر است که اسلط و حاکمیت رقابت استراتژیک در روابط دو کشور چین و هند به صورت کلان و نسبت به مسائل منطقه ای به خصوص چابهار می تواند برای جمهوری اسلامی ایران به تولید فرصت نیز منجر شود. به این معنا که جمهوری اسلامی ایران می تواند توان دیپلماسی اجبار اقتصادی خود را که تا کنون در استراتژی های کلان کشور به آن توجه نشده بود را برای اولین بار تقویت نماید. به بیان دیگر چابهار می تواند اولین پرونده در حوزه دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران باشد که کشور بیتواند از خروجی رقابت استراتژیک میان چین و هند به صورت بهینه استفاده نموده و تأمین حداکثری منافع ملی کشور را باعث شود. در هر حال باید گفت که این شاخص رقابت استراتژیک در روابط دو جانبه چین و هند در دیگر حوزه های نزدیک از جمله افغانستان و آسیای مرکزی نیز در حال دنبال شدن است و یکی از اهداف استراتژی جاده ابریشم چین نیز تطبیق هند با قاعده نویسی چین برای نظم منطقه ای است.

نکته مهم تری که می بایست در ارتباط با مثلث استراتژیک چین، هند و ایران بیان داشت آن است که هیچ کدام از دو متغیر چین و هند نمی توانند ظرفیت های استراتزیکی در حوزه اهی امنیتی در اختیار ایران قرار دهند. همانگونه که بیان شد هندی ها به دلیل نزدیکی با آمریکا از واگذاری چنین ظرفیتی به ایران ناتوان هستند و چین یها هم به دلیل وابستگی به منابع انرژی خاورمیانه اساسا تمایلی به انتخاب میان ایران و دیگر بازیگران کلیدی منطقه از جمله عربستان سعوید در حال حاضر ندارند. چرا که انتخاب استراتزِک میان این دو بازیگر به خصوص انتخاب ایران می تواند توازن را میان دو کشور کمرنگ تر نموده و منافع و امنیت انرژی چین را به محاطره بیاندازد.

مسئله نهایی که می توان در ارتباط با بهره بردای ایران از فضای رقابت استراتزِک میان دو کشور چین و هند داشت را می توان در قالب استراتزی پیشنهادی مشترک «والت» و «میرشایمر» برای آمرذیا و پیشنهاد اتخاذ استراتژی Offshore Balancing برای این کشور تبیین کرد. اگر چه والت و میرشایمر بیان می دارندکه آمریکا می بایست کنترل از راه دو و ورود انتخابی در معادلات منطقه ای به منظور برقراری توازن را دنبال نماید لیکن یک استثناء برای این مسئله قائل می شوند و آن هم چین است. بنابراین با استفاده و بازی با کارت چین در صورت برنامه ریزی دقیق و صحیح اگر نتوانیم از امریکا امتیاز بگیریم حداقل از متحدین منطقه ای این کشور مانند هند می توان امتیاز گرفت. شاید بتوان سفر مودی به آمریکا و گفتگو با باراک اوباما نسبت به ارتباط با ایران در بحث چابهار و چراغ سبز وی به هند را بتوان یکی از امتیازهای این مسئله از نظر ایران و تلاش برای مهار پروژه ها و ابتکارات منطقه ای چین از نظر آمریکا و هند دانست. همچنین باید تأکید کرد که استراتژی کنترل در صحنه(Onshore Balancing)  چین توسط آمریکا در شرق آسیا و تلاش برای تقویت سیستم متحدین استراتژیک خود از جمله ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و استرالیا و ارتباط و اتصال هند با این سیستم که به «ناتوی کوچک» نیز در برخی ادبیات رسانه ای معروف شده است و چین را تحت فشارهای استراتژیک سنگین قرار داده است می تواند این کشور را وادار نماید تا از ظرفیت عدم همسویی ایران با سیاست های آمریکا بیشتر بهره برداری نماید.

ملاحظات راهبردی

  1. هندی ها در حال بازتعریف نقش بین المللی خود هستند.
  2. هندی ها در این بازتعری به دنبال بازیگری هستند که از منابع لازم اقتصادی، نظامی و سیاسی لازم به منظور اتکاء بر آن برخوردار باشند و آن بازیگر در حال حاضر آمریکاست.
  3. چینی ها تلاش دارند تا با توسل به ابتکارات مختلف عقبه هندوستان در غرب این کشور را از بین ببرند.
  4. چینی ها تلاش داشته اند تا از طریق پاکستان اصل محاصره هند را به عنوان یکی از تهدیدات اساسی این کشور به هند القاء نمایند.
  5. القاء چنین تصویری به هند، پاکستان را از یک خطر سنتی به یک تهدید امنیتی تبدیل کرده است.
  6. سیاست خارجی پاکستان در حال گذار به یک شرایط جدید است و نزدیکی بیشتر با چین است. لذا هندی ها هم در شرق خود و هم در غرب خود بیشتر چین را می بینند تا پاکستان
  7. آمریکا در افق راهبردی بین اللی هند جا دارد و هند نیز درافق راهبردی آمریکا نقش و جایگاه دارد.
  8. تلاش هند برای حضور در چابهار در واقع شکستن تصویر و تلاش چین برای محاصره این کشور و حفظ بسترهای حضور در افغانستان برای جلوگیری از محاصره است.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *