بلندیهای جولان که از منظر جغرافیایی بالغ بر ۱ درصد از مساحت سوریه را شامل میشود، منطقهای کوهستانی است که در جنوب غربیترین بخش خاک سوریه و ۷۰ کیلومتری دمشق و بین مرزهای سوریه، لبنان، اردن و فلسطین اشغالی واقع شده است. رژیم صهیونیستی در جنگ ۶ روزه ژوئن ۱۹۶۷، این منطقه را به اشغال خود درآورده و پس از عدم موفقیت سوریه در بازپسگیری آن در سال ۱۹۷۳، در سال ۱۹۸۱، آن را که متعلق به سوریه است به خاک خود ضمیمه کرد که البته این اقدام هیچگاه مورد تأیید سازمان ملل متحد قرار نگرفت. نیروهای سازمان ملل از ۳۱ مه سال ۱۹۷۴ بهعنوان نیروی ناظر سازمان ملل متحد (UNDOF) در بلندیهای جولان حضور داشته و بر حفظ آتشبس میان سوریه و اسرائیل نظارت میکنند که از آن سال تا پیش از وقایع سوریه منطقه آرامی محسوب شده و درواقع آرامترین مرز رژیم صهیونیستی به حساب میآمد.
وضعیت توپوگرافی این ارتفاعات بهگونهای است که تسلط بر جولان برای رژیم اسرائیل اهمیتی فراوان دارد. ارزش استراتژیکی و راهبردی جولان برای این رژیم قابل چشمپوشی نیست. از منظر امنیتی، تسلط بر جولان این امکان را به آن میدهد که هرگونه تحرک نظامی سوریه را تحت نظر داشته و با وجود چینخوردگیها و بلندیهای موجود در این منطقه، بخشهای زیادی از فلسطین اشغالی را در تسلط خود قرار دهد. همچنین این ارتفاعات از اهمیت آبی برخوردار بوده و سومین منبع تأمینکننده آب اسرائیل است. راهبردی بودن این موضوع وقتی به اثبات میرسد که به کنگره اول صهیونیستها در سال ۱۸۹۷ و تأکید آن بر اهمیت آب در تشکیل دولت یهود نگاهی دقیق انداخته شود. از اینرو وجود منابع آب شیرین و زمینهای حاصلخیز، همه مؤید موقعیت ویژه جولان و اهمیت آن برای اقتصاد رژیم اسرائیل بوده و آن را یک منبع آبی در درازمدت برای خود میداند. اسرائیل با همین رویکرد توانسته است بر بیش از ۶۰۰ میلیون مترمکعب از آب بلندیهای جولان مسلط شده و به این ترتیب ۳۰ درصد از نیازهای سالیانه خود به آب را تأمین میکند.
بنابراین تلاش این رژیم برای تبدیل این منطقه به جزء جداییناپذیر جغرافیای سیاسی مناطق ارضی خود دارای دلایل وجودی و راهبردی بوده است. به همین دلیل با وجود گذشت ۴۷ سال از اشغال بلندیهای جولان از سوریه در سال ۱۹۶۷، رژیم اسرائیل به دنبال تحمیل شهرکنشینی در جولان بوده است. ارتش اسرائیل در سال ۱۹۶۷ از ۱۳۰ هزار سکنه جولان بالغ بر ۹۰ هزار نفر را اخراج کرد، که از این میان ۹ هزار نفر فلسطینی بودند. این رژیم برای تثبیت اقدامات خود، شهرکسازی در این منطقه اشغالی را در سال ۱۹۸۰ تصویب کرد، این مصوبه از سوی سازمان ملل رد شد اما صهیونیستها شهرکسازی در این منطقه را بهصورت منظم دنبال کرده و تاکنون بیش از ۳۰ شهرک صهیونیستنشین در آن ایجاد کردهاند که ۱۸ هزار صهیونیست در آنها زندگی میکنند.
رژیم صهیونیستی از تحولات بحران سوریه از بهار سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون برای تقویت شهرکسازی صهیونیستی در بلندیهای اشغالی جولان استفاده کرده است. بنابراین میتوان اینگونه استدلال کرد رژیم اسرائیل در تلاش است که اوضاع کنونی اسکان شهرکنشینان در بلندیهای جولان را که سرزمین سوری است، به یک واقعیت غیر قابل تغییر تبدیل کند.
از طرف دیگر باید ذکر کرد که در طول این مدت دولت سوریه همه تلاش خود را به کار گرفته تا بتواند راهی برای آزادسازی این منطقه راهبردی پیدا کند. از مذاکره گرفته تا درگیری که این اواخر در جریان بوده از جمله تلاشهای صورت گرفته بوده است. دولت سوریه بهویژه طی اوایل دهه ۲۰۰۰ تلاش کرد از طریق مذاکره به مسئله پایان دهد. مثلاً بشار اسد در اواخر سال ۲۰۰۴، در مصاحبهای با اشپیگل خواستار مذاکرات مستقیم با اسرائیل در مورد جولان شد[۱] و حتی در مواردی نیز دولت ترکیه بهعنوان میانجی در این مسئله حضور پیدا کرد؛ اما سلسله تغییرات سیاسی در لبنان که از اویل سال ۲۰۰۵ (با ترور حریری) آغاز و منجر به خروج نیروهای سوری از خاک لبنان پس از ۲۹ سال گردید و متعاقب آن تغییر ترکیب پارلمان و ایجاد فضای ضدسوری در لبنان، سوریه مواضع تندتری را علیه اسرائیل در پیش گرفت تا آنجا که در ژوئن ۲۰۰۶ (قبل از جنگ حزبالله و اسرائیل) گروهی که خود را جبهه مردمی مقاومت برای آزادی جولان میخواند اعلام موجودیت نمود. در بیانیه این جنبش بر مقاومت مسلحانه علیه اسرائیل تأکید شده بود. جنگ حزبالله و اسرائیل و موفقیت حزبالله در ناکام گذاشتن اسرائیل، باعث تقویت جنبش مقاومت و بهتبع آن دلگرمی سوریه از روند تحولات لبنان گردید.
بدین ترتیب تلاشهای دولت سوریه ضمن تندتر شدن لحنش در مقابل صهیونیستها، ادامه یافت. این تلاشها بهگونهای بود که هرگاه رهبری سوریه، شرایط داخلی اسرائیل را در حالت ضعیف و شکننده و موقعیت داخلی و منطقهای خود را مطلوب ارزیابی نموده و احساس میکرد در مذاکرات احتمالی میتواند دست برتر را داشته باشد، تمایل خود را برای ازسرگیری تلاشها برای آزادسازی جولان نشان میداد؛ اما علیرغم آرام بودن این منطقه و ادامه تلاشهای سوریه برای بازپسگیری آن حتی از طرق مسالمتآمیز، به دلیل ویژگیهای ژئوپولیتیکی منطقه، اهمیت استراتژیکی جولان برای رژیم اسرائیل و اهمیت راهبردی آن برای جبهه مقاومت و بهویژه سوریه موجب میشد که سایه تنش هرازگاهی مجدد بر سر این منطقه بازگردد. علیالخصوص که آزادسازی جولان میتواند تبعات امنیتی برای اسرائیل در پی داشته باشد.
از همین روی بود که وقتی پس از سال ۲۰۱۱ و زمانی که بحران در سوریه بالا گرفت، رژیم اسرائیل تلاش کرد که این منطقه را به هر شکل ممکن امن نگاه دارد تا از حملات احتمالی نیروهای مقاومت جلوگیری نماید. در همین راستا با ایجاد ارتباط با برخی سران گروه تکفیری جبهه النصره که با حمایت قطر و ترکیه با مطرح کردن شعارهای مذهبی و طایفهای دست به عملیات علیه دولت سوریه در این کشور زده بود، تلاش کرد تمرکز عملیاتی آنها را در مناطق حساس برای محور مقاومت در مرزهای لبنان قرار داده و با بزرگنمایی حضور آنها در مناطق مجاور بلندیهای جولان، حضور نظامی و امنیتی خود را در این منطقه افزایش دهد تا از این طریق، از یک طرف مانع تحرکات ارتش سوریه و گروههای مقاومت در این منطقه شده و در صورت نیاز اقدام به عملیات نظامی علیه نیروهای مقاومت کند و از طرف دیگر نیز خلأ موجود در این منطقه حساس را با استفاده از النصره بهجای نیروهای مقاومت پر کند که برخلاف تصور صهیونیستها موجب حضور نیروهای مقاومت لبنانی در کنار ارتش و نیروهای مردمی سوریه برای مقابله با النصره در این منطقه شد. نتیجه آن فعال شدن جبهه شمالی با خط مرزی بسیار طولانی به طول بیش از ١۵٠کیلومتر در جولان و در جنوب لبنان تا بندر «ناقوره» در ساحل مدیترانه در برابر اسراییل بود. در حالی که اسراییل پس از امضای موافقتنامه کمپدیوید در سال١٩٧٨ همه توان خود را برای بستن این جبهه بهکار برده بود، اینک این جبهه گشوده شده و تبدیل به مرکز اصلی درگیریهای مستقیم مقاومت با نیروهای اسرائیل شده بود. گشوده شدن جبهه جولان برای اسرائیلیها، بهاندازهای نگرانکننده بود که حتی باعث شد بنیامین نتانیاهو در بلندیهای جولان حضور یابد.
هرچند دبیر کل حزبالله لبنان فعالیت نیروهای مقاومت برای آزادسازی جولان را در اردیبهشت سال ۱۳۹۳ اعلام کرد اما فعالیت این جبهه وقتی علنی و عملی شد که رژیم صهیونیستی طی عملیاتی در ۲۸ دیماه همان سال عدهای از نیروهای ارشد مقاومت اسلامی از جمله سردار اللهدادی از ایران و جهاد مغنیه و محمد ابو عیسی، یکی از فرماندهان و متخصصان عملیات میدانی را در منطقه قنیطره به شهادت رساند. قنیطره در یک مثلث و در میانه مرزهای سوریه، لبنان و فلسطین اشغالشده واقع شده است. این منطقه دقیقاً در مقابل بلندیهای جولان واقع شده که رژیم صهیونیستی دهها سال آن را تحت اشغال خود داشته است. این عملیات بنا به گفته ناصر قندیل، نماینده سابق پارلمان لبنان، بهترین گواه وجود جبهه جولان بود. پیامد این حمله عملیات مزارع شبعا بود که در بهمنماه سال گذشته با فاصلهای اندک بعد از سخنان دبیرکل حزبالله لبنان انجام شد که در آن گفته بود دیگر به قواعد بازی با رژیم صهیونیستی پایبند نخواهد بود. عملیاتی بسیار دقیق و حسابشده به لحاظ زمانی و مکانی. چراکه منطقه مزارع شبعا در منتهیالیه جنوب لبنان و نزدیک به بلندیهای جولان از سال٢٠٠٠میلادی به بعد، منطقه درگیری محسوب شده و قطعنامه آتشبس شماره ١٧٠١ که پس از جنگ ٣٣روزه در ماه آگوست ٢٠٠۶ صادر شد، شامل این منطقه نمیشود چراکه این منطقه بخشی از خاک لبنان اما در اشغال ارتش اسرائیل است. پس از آن ارتش سوریه در عملیاتی که گفته میشود با حمایت نیروهای حزبالله انجام شد، نقاطی استراتژیک در چند کیلومتری بلندیهای جولان را تحت کنترل خود گرفت.
از اینرو در کنار تمامی ویرانیها، آسیبها، کشتهها، آوارگیها، بیخانمانیها و مرگومیر هزاران غیرنظامی که دل هر انسانی را به درد میآورد، بحران سوریه دستاوردی مهم برای نیروهای مقاومت داشت و آن شکلگیری جبهه جولان بود. بنا به گزارش رسانهها و موارد مطرحشده از منابع اطلاعاتی هر دو طرف، یک جبهه در هر سوی این جبهه درگیر نبرد هستند. در سمت مقاومت بنا به ادعای رسانهها، نیروهای دفاع ملی سوریه و حزبالله لبنان حضور دارند و در سوی مقابل مقاومت، نیروهای معارض دولت سوریه، اسرائیل و سازمان اطلاعات اردن صفآرایی کردهاند. البته در برخی موارد رسانههای رژیم صهیونیستی اخباری مبنی بر حضور جنبش جهاد اسلامی در بلندیهای جولان و در کنار محور مقاومت و شلیک موشک از این منطقه به مناطقی در داخل اسرائیل (مانند الجلیل) منتشر کردهاند که اینگونه موارد از جانب این جنبش تکذیب شده است.
و نهایتاً اینکه اهمیت راهبردی ارتفاعات جولان نه برای محور مقاومت و نه برای رژیم اسرائیل که این منطقه را برای دههها تحت اشغال خود داشته است، قابل چشمپوشی نبوده و به نظر میرسد تنش بر سر آن تا آزادسازی کامل ادامه خواهد داشت.
منبع: اندیشکده تبیین
0 Comments