جدیدترین مطالب

ادامه سرکوب اعتراض ضد صهیونیستی در آمریکا

تجمع‌های مسالمت آمیز ضد صهیونیستی در آمریکا، با این بهانه که اقدامات و تحرکات ضد یهودی است به شدت سرکوب می‌شود. این در حالی است که بسیاری از دستگیرشدگان شرکت کننده در این تجمع‌ها و راهپیمایی‌های ضد صهیونیستی، خود یهودی هستند.

افشای فساد جنسی یک سیاستمدار دیگر در انگلیس

جفری دونالدسون رهبر پیشین حزب سلطنت طلب و اتحادگرای ایرلند شمالی، ” دی یو پی” (DUP)، امروز در دادگاهی در ایرلند شمالی، با ۱۱ اتهام تعرض جنسی، از جمله یک فقره تجاوز جنسی روبرو و متهم شد.

Loading

أحدث المقالات

Loading

مقایسه حزب الله ٢٠١٧ با حزب الله ٢٠٠۶

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها:حیدر علی، تحلیلگر روزنامه لبنانی الاخبار می نویسد هدف آمریکا و اسرائیل در جنگ ٣٣ روزه ‏، تولد خاورمیانه جدید بود که بدون نابود کردن حزب الله قابل تحقق نبود.

سال هاست برخی مسئولان و کارشناسان اسرائیلی، این عبارت را زیاد تکرار می کنند که نمی توان هرگونه نتیجه «جنگ بزرگ» را فورا پیش بینی کرد بلکه زمانی می توان پیش بینی کرد که پیامدهای سیاسی و راهبردی آن که نیاز به گذشت زمان دارد مشخص شود. آنها در این رابطه مثال های زیادی می زنند.
هدف از تکرار این گونه عبارت ها‏، تلاش برای اصلاح کردن برداشت افکار عمومی اسرائیل از نتایج جنگ سال ٢٠٠۶ و گفتن این سخن است که نتیجه این جنگ صرفا شکست نبوده بلکه این جنگ دستاوردی دیرهنگام داشته که همان تقویت نیروی بازدارندگی اسرائیل در برابر حزب الله است! 
در ابتدا باید این واقعیت را یادآور شد که هر جنگی دو نوع نتیجه دارد: نتیجه فوری و مستقیم، و نتیجه ای که با گذشت زمان آشکار می شود. ولی به طور خلاصه‏، به دشواری می توان بین پیامدهایی که مدتی بعد آشکار می‌شود و نتیجه نظامی این جنگ تفکیک قائل شد. به این معنا که نتیجه فوری و مستقیم جنگ (در کنار سایر عوامل)، به نقطه آغاز و زیربنای مسیر بعدی تبدیل می‌شود. 
با این حال لازم به یادآوری است که هدف جنگ اسرائیل علیه حزب الله بسیار فراتر از تقویت قدرت بازدارندگی اسرائیل بوده است. اگر هدف این بود‏، تجاوز اسرائیل به چند روز خلاصه می‌شد و طی آن به حمله به اهدافی معین اکتفا می‌شد بدون آن که اسرائیل خود را وارد جنگی ٣٣ روزه کند که طی آن جبهه داخلی‌اش به گونه ای هدف حملات موشکی قرار گیرد که چه بسا بعد از جنگ سال ١٩۴٨ بی‌سابقه بوده است. 
با توجه به عدم نیاز به شرح و تفصیل زیاد که این اهداف را از هم تفکیک کند، کافی است به فهرست اهدافی نگاه کنیم که کابینه امنیتی اسرائیل در زمان جنگ لبنان تصویب کرد و موسسه تحقیقات امنیت ملی در سال ٢٠١۶ آن را به قلم سرتیپ «اودی دیکل» نوشت که در زمان جنگ، رئیس بخش راهبردی در اداره برنامه ریزی در ستاد ارتش اسرائیل بود. یکی از این اهداف، اجرای قطعنامه ١۵۵۶ و آغاز روند خلع سلاح حزب الله به اضافه سخنان مشهور وزیر امور خارجه وقت آمریکا کاندولیزا رایس بود که فاش کرد هدف اصلی این جنگ‏، تولد خاورمیانه جدید است. همه این اهداف و دیگر اهداف بدون نابود کردن حزب الله قابل تحقق نبود. 
با این حال حتی اگر معیار ارزیابی نتایج این جنگ، سنجش میزان بازدارندگی باشد، مشخص می شود آنچه تحقق پیدا کرد تقویت یکجانبه بازدارندگی اسرائیل نبود بلکه نوعی بازدارندگی متقابل شکل گرفت که تاثیر آن طی سال های پس از جنگ مشخص شد. به این معنا که طرفی که قدرت بازدارندگی اش نسبت به زمان پیش از جنگ به شدت تقویت شد، حزب الله بود به طوری که تاثیر قدرت آن از مرزهای لبنان فراتر رفت و به سطح منطقه گسترش یافت. 
اما بر اساس این قاعده که آنچه را برای خود می‌پسندید برای دیگران هم بپسندید‏، خوشحال می شویم نتایج جنگ را بر اساس پیامدهای درازمدت آن بررسی کنیم. 
راه ارزیابی دقیق، مقایسه کردن (مقایسه کلی کافی است) بین حزب الله ٢٠١٧ و حزب الله ٢٠٠۶ است. پنهان نیست که عرصه این مقایسه، گسترده و متعدد است. ولی می توان (هرچند به طور غیرفراگیر) آن را در موارد کوتاه زیر خلاصه کرد: 
١-افزایش تعداد: هرچند حزب الله قبلا تعداد رزمندگان و افراد منتسب به خود را اعلام نکرده است ولی بر اساس گزارش های منابع اسرائیلی به ویژه کارشناسان ارشد اسرائیلی که گاهی تلاش می کنند این دو دوره را با یکدیگر مقایسه کنند، اکنون حزب الله دهها هزار رزمنده دارد. بدون نیاز به اطلاع داشتن از آمارهای اعلام شده و اعلام نشده، لبنانی ها خودشان اعم از این که متحد یا دوست حزب الله باشند یا نباشند می توانند مشاهده کنند که حزب الله در صحنه لبنان حضور بیشتر و ریشه دارتری پیدا کرده است که چندین برابر حضور قبلی است. 
٢-افزایش تسلیحات (به موشک ها اکتفا می‌کنیم): همچنین به طور کلی حزب الله عادت ندارد که رسما توانایی های موشکی خود را اعلام کند بجز در موارد مشخصی در گذشته که آن هم به شکلی مطالعه شده و هدفمند صورت گرفت. اما اسرائیلی ها خودشان می گویند حزب الله در سال ٢٠٠۶ حدود ١٢ هزار موشک در اختیار داشت. در مقابل‏، فرضیه ای که ارتش اسرائیل بر اساس آن توانایی رزمی خود را شکل می دهد حاکی است که حزب الله آنقدر موشک دارد که اکثر کشورهای جهان چنین زرادخانه ای در اختیار ندارند. آنها در این زمینه از وجود حدود ١۵٠ هزار موشک صحبت می کنند. همچنین بعید نیست که این برآورد، کمتر از مقدار واقعی موشک های حزب الله باشد به ویژه که قبلا نیز اسرائیل در ارزیابی هایش درباره موشک های حزب الله (پیش از جنگ سال ٢٠٠۶ و در خلال آن) مرتکب اشتباه فاحشی شده است. 
٣-پیشرفته تر: بر اساس گزارش منابع رسمی و رسانه ای در تل آویو، آنچه که بیشترین وحشت را در بین اسرائیلی ها ایجاد می کند –علاوه بر تعداد نجومی موشک های حزب الله-‏ دقت برخورد آن به هدف و برد و قدرت تخریب این موشک ها است. حتی حزب الله نیز پیام های بازدارنده متعددی برای نهادهای نظامی و سیاسی اسرائیل فرستاده و در آنها به کارآیی موشک ها و به طور مشخص‏، دقت آنها در برخورد به هدف استناد کرده است به ویژه زمانی که از هدف قرار دادن تاسیسات خاصی در عمق اسرائیل (مثل فرودگاه بن گورین و تاسیسات هسته‌ای و …) سخن گفته است. 
پیشرفت حزب الله در زمینه برد و قدرت تخریب موشک ها نیز در همین چارچوب قرار می گیرد. اکنون حزب الله موشک هایی در اختیار داد که برد آنها به هر نقطه ای در اسرائیل می‌رسد و تاثیر آن فقط وارد کردن آسیب های جزئی به شهرک های اسرائیلی نیست بلکه می‌تواند ساختمان هایی را در تل آویو ویران کند. 
۴-باتجربه تر و کارآمدتر: اسرائیلی ها درباره میزان کشته شدگان حزب الله درگذشته و اکنون در سوریه زیاد سخن گفته اند. ولی در خطی موازی‏، فرماندهان ارشد اسرائیلی از جمله گادی آیزنکوت رئیس ستاد ارتش اسرائیل که چند روز پیش در کنفرانس هرتزیلیا سخنرانی کرد، اذعان می کنند که مبارزان حزب الله اکنون باتجربه تر و کارآمدتر شده اند. 
به گفته یعقوب عمیدرور مشاور امنیت ملی سابق بنیامین نتانیاهو، حزب الله بعد از مشارکت در نبردها در سوریه به «مهره‌ای شکست ناپذیر» تبدیل شده است و دیگران نیز گفتند نیز حزب الله به ارتشی حرفه ای تبدیل شده است. 
۵-حضور و تاثیر بیشتر در صحنه لبنان: بر اساس گزارش موسسه امنیت ملی اسرائیل (محدودیت های تفکر راهبردی/ اودی دیکل/ ٢٠١۶) فهرست اهدافی که کابینه امنیتی اسرائیل پیش از جنگ سال ٢٠٠۶ تصویب کرد شامل تضعیف جایگاه حزب الله در لبنان می شد. می‌توان به نپرداختن به این بخش اکتفا کرد و پاسخ گویی را به خواننده سپرد. 
۶-حضور بیشتر و تاثیرگذارتر در منطقه: در سال ٢٠٠۶ لبنانی های زیادی حتی درباره جایگاه حزب الله به عنوان نیروی بازدارنده و دفاع کننده از لبنان‏ تردید داشتند. ولی در دوره پس از جنگ‏، حزب الله به عنوان نیروی بازدارنده منطقه ای مطرح شد و این موضوع در ارزیابی های فرماندهان نظامی و اطلاعاتی در تل آویو آشکار شد که با حمله انفرادی اسرائیل به تاسیسات هسته ای ایران مخالفت کردند زیرا نتیجه آن را موشک باران شدن جبهه داخلی اسرائیل به دست حزب الله می دانستند. اما اکنون، حزب الله از این سطح و جایگاه فراتر رفته و به اذعان دوست و دشمن به قدرت منطقه ای بزرگتر و تاثیرگذارتر تبدیل شده است. یکی از نشانه های ارتقاء جایگاه و نقش حزب الله این است که این جنبش، موضع و جایگاه بسیار تاثیرگذاری در شکل گیری معادله ها و ساختارهای منطقه ای دارد. 
اشاره به این نکته ضروری است که زمینه های متعدد دیگری وجود دارد که می تواند عرصه بحث و جستجو برای یافتن پیشرفت هایی باشد که حزب الله به آن دست یافته است. 
در کنار همه آنچه گفته شد، باید به این نکته اشاره کنیم که توسعه جایگاه و نقش حزب الله در عرصه لبنان و منطقه، به معنای نادیده گرفتن حجم تهدیدهای جدی برای لبنان و منطقه نیست. اما در مقابل، آنچه باید بر آن تاکید و به آن توجه کرد این است که تفاوت بسیار زیادی بین رو به رو شدن با این تهدیدها از موضع ضعف که موجب می شود کشور و ملت شما و آینده آنها گروگان تحولات سیاسی و امنیتی باشد که تاثیر آن را در کشورهایی به مراتب بزرگتر و قدرتمندتر از لبنان مشاهده کردیم‏، و بین رو به رو شدن با این تهدیدها از موضع قدرت و بر مبنای بازدارندگی و اقدام متقابل و دفاع، وجود دارد.

 منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *