جدیدترین مطالب

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

آیا مقدمات صلح پایدار در قفقاز فراهم می شود؟

رسول اسماعیل زاده دوزال در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: با توجه به تحلیل ها و گزارش ها و موضع گیری های اخیر پیش بینی می شود در صورتی که دو کشور با یک توافق منطقی و مبتنی بر اصول بین المللی و لحاظ منافع همه کشورهای درون قفقازی و همسایگان قفقاز مانع ورود و دخالت قدرت های بیگانه شوند، این توافق پایدار بستر مناسبی برای صلح دائمی در قفقاز خواهد بود.
Loading

أحدث المقالات

وتوی روسیه به نفع پیونگ یانگ؛ قدرت‌های بزرگ باید از خفه کردن کره شمالی دست بردارند

روسیه روز جمعه اعلام کرد که قدرت‌های بزرگ به رویکرد جدیدی در قبال کره شمالی نیاز دارند و ایالات متحده و متحدانش را به تشدید تنش‌های نظامی در آسیا و تلاش برای «خفه کردن» این کشور منزوی متهم کرد.

Loading
تحليلگر آمريکايي از تداوم وحشي‌گري تمدني غرب نوشت

واقعیت‌های دردناک آزادی موصل

۱۳۹۸/۰۴/۰۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: مردم عراق که با راه دشواری برای حفظ امنیت و اداره کشورشان روبه رو هستند، به این آگاهی رسیده‌اند که اخراج داعش از این کشور، ایدئولوژی مسموم این خلافت خودخوانده را در روح کسانی که در دومین شهر بزرگ عراق باقی مانده‌اند، از بین نخواهد برد.

جیمز پولوس در تحلیلی که در هفته‌نامه ویک منتشر شد، نوشت: سرانجام نیروهای ائتلاف اعلان کردند که موصل (که اکنون بیشتر آن ویرانه شده، در فقر فرو رفته و آکنده از کینه‌توزی است) از دست داعش آزاد شد.

هزاران نفر در موصل کشته شده اند، میلیون‌ها نفر نیز آواره گشته اند و خیابان های این شهر نیز مملو از مین‌ های منفجر نشده است.

اگرچه نبرد موصل از نظر تکنیکی پیروزمندانه است، اما درباره نتایج واقعی آن نباید اشتباه کرد: آمریکا و متحدان این کشور هنوز در جنگ دیرینه علیه افراط‌گرایان به پیروزی نرسیده‌اند و همچنان در بازی مخرب خود، از آنها شکست می‌خورند.

امکان ندارد که با تخریب یک منطقه بتوان در جنگ پیروز شد. جنگ مخرب، نه تنها باعث تکثیر افراط‌گرایی می‌شود، بلکه لازمه ادامه بقای آن نیز هست. حال که تعداد زیادی از نخبگان غربی دوباره سرگرم ارزیابی مزایا و معایب تمدن خویش هستند، ذکر برخی واقعیت‌ها، ایرادی نخواهد داشت. بی‌تردید، اگر داعش، ایمان اسلامی را تا جایی به افراط می‌کشد که رویای تزکیه آن به فساد منجر می‌شود، پس غرب هم باید از گسترش روش غربی جنگ‌افروزی جلوگیری کند که همچون ویروسی در اطراف جهان تکثیر یافته است.

صرف‌نظر از شرارت های آلمان نازی، نبوغ نازی‌ها در کشتار باعث شد که غرب نیز به طور بی‌رحمانه و شرم‌آوری به دشمن خویش تبدیل شود. همچنانکه نبوغ غرب در تخریب و نابودی که به‌صورت بمب اتم به اوج خود رسید، باعث نجات غرب و بقای آن شد.

ما از این اتفاق (نابودی هرچه بیشتر جبهه غرب) آگاه بودیم. ویکتور دیویس هانسون، در کتاب فرهنگ و کشتار، می‌گوید «اگر صحنه های جنگ علیرغم وجود ابزارهای کشنده، جلوی سنت جنگی غرب را بگیرد و به رویکردهای بومی جنگ کشیده شود، من چندان نگران جنگ مداوم در هزاره پیش رو  بین غرب و غیر-غرب نخواهم بود؛ چرا که هرچه جهان غربی‌تر شود، ماهیت جنگ‌های آن نیز غربی‌تر می‌شود و به تبع آن، مهلک‌تر خواهد شد. در هزاره آینده، احتمالا همه ما غربی خواهیم بود و این موضوع می‌تواند حقیقتا خطرناک باشد».

غربی‌ها چه از هستی غرب دفاع کنند یا نه، حقیقت سخنان هانسون بیش از آن است که آنها آن را باور کنند. هانسون به این نتیجه رسیده است که «ما باید این میراث جنگی شوم و سنگین را نه تکذیب کنیم و نه از آن احساس شرم کنیم، بلکه باید مطمئن شویم که شیوه‌های مهلک ما در جنگ، در خدمت تمدن غرب است و باعث نابودی آن نخواهد شد».

اما به راستی عملکرد ما (غرب) چگونه است؟ مردم آمریکا کاملا موافقند که تا به حال عملکرد ما در این جنگ 16 ساله علیه تروریسم در افغانستان و عراق، در لیبی و یمن، و دیگر مناطق ضعیف بوده است. چنانکه مهارت و قدرت ما در ایجاد ویرانی‌های بزرگ مایه ناامیدی‌مان شده است. اما اینک، ما از این نوع پیروزی در جنگ به خاطر اصول و احتیاط‌مان امتناع می‌کنیم.

بنابراین می‌توان گفت که ما آمریکایی‌ها پرچم هسته اصلی جنگ غربی (یعنی، وحشیگری، وحشیگری تا حد نابودی و دستیابی به پیروزی) را پایین آوردیم. در حالی که اکنون ما بین سرخوردگی و سلطه مردد هستیم، شیوه های جنگی‌مان از ما سبقت گرفته‌اند و متحدان و دشمنان ما به‌طور یکسان تکنیک‌ها، ابزار و سماجت وحشتناک برای پیروز شدن را در پیش گرفته‌اند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *