جدیدترین مطالب

رهایمان نکن آمریکا

رهایمان نکن آمریکا

بشیر اسماعیلی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: به نظر می‌رسد که آخرین تلاش‌های اسراییل برای نگاه داشتن بی قید و شرط غرب در کنار خود بی نتیجه خواهد ماند و دنیا آنقدر چالش جدید برای تمدن غربی به ارمغان آورده است که دیگر مثل مسأله اسراییل، نخستین اولویت غرب نخواهد بود‌.
Loading

أحدث المقالات

طالبان و همسایگان آن: یک قالب منطقه‌ای برای غلبه بر چالش‌ها در افغانستان و فراتر از آن

اخیرا دولت طالبان در افغانستان در توسعه همکاری با کشورهای همسایه نسبتا موفق بوده است. به نظر می رسد که به جای تمرکز صرفا بر انزوا از غرب، رژیم فعلی تصمیم گرفته است که به طور فعال روابط خود را با دولت های منطقه برقرار کند و تاکید اصلی سیاست خارجی خود را بر دولت های منطقه ای قرار دهد که بیشتر به عمل گرایی تا پیش نیازهای ایدئولوژیک در امور خود با افغانستان علاقه مند هستند.

Loading

بی‌ثباتی در جهان ناشی از دوگانه بودن معیارهاست

۱۳۹۶/۰۹/۲۸ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- رسانه ها: سعید الشهابی، تحلیلگر روزنامه القدس العربی می نویسد در حالی که جهان غرب به جشن میلاد مسیح علیه السلام نزدیک می شود، به نظر می رسد روحیه عدالت طلبی و تسامح که ویژگی شخصیت مقدس مسیح بود‏، در تعامل سیاسی «جهان آزاد» با واقعیت ها جایی ندارد.

در حالی که جهان غرب به جشن میلاد مسیح علیه السلام نزدیک می شود، به نظر می رسد روحیه عدالت طلبی و تسامح که ویژگی شخصیت مقدس مسیح بود‏، در تعامل سیاسی «جهان آزاد» با واقعیت ها جایی ندارد. فقدان این روحیه از عوامل تنش در جهان امروز و گسترش افراط گرایی و رشد خشونت و تروریسم و تعصب است.
این واقعیت مبتنی بر برخورد گزینشی و معیارهای دوگانه و گمراه کردن افکار عمومی و تبلیغ توجیهات واهی برای حمایت از رژیم های اشغالگر و دیکتاتوری در منطقه است. از این رو، واقعیت کنونی با ارزش های عدالت طلبانه که خداواند اراده کرده و فلاسفه و اندیشمندان طی هزاران سال چارچوب های آن را مشخص کرده اند‏، همخوانی ندارد. جهان امروز علیه تصمیم اخیر رئیس جمهور آمریکا که قدس را به عنوان پایتخت رژیم اسرائیل به رسمیت شناخت تظاهرات می کند‏، تصمیمی که در تعارض با قطعنامه های بین المللی صادر شده از زمان تقسیم فلسطین در سال ١٩۴٧ و در تضاد با همه قطعنامه هایی است که پس از تجاوزات مکرر اسرائیل به فلسطین و ساکنان آن صادر شده است. اما جهان امروز با این رئیس جمهور کنار می آید و انتقاداتش را به شخص او محدود می کند و به شکلی به همکاری با واشنگتن ادامه می دهد که گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است.
جهان امروز در محکومیت سیاست های اسرائیل تظاهرات و از اشغالگری انتقاد و تظاهر به همبستگی با ملت فلسطین می کند ولی در عمل با رژیم اشغالگر مراوده دارد و با آن روابط دیپلماتیک برقرار می کند و از هیئت ها و نمایندگانش استقبال می کند و تاکنون حاضر نشده است حق ملت فلسطین را برای برخوردار شدن از کشوری مستقل به رسمیت بشناسد.
نه تنها موضع گیری ها تغییر کرده بلکه حتی اصطلاحات هم معنای دیگری پیدا کرده اند. اشغالگران دیگر «دشمن» تلقی نمی شوند و مشکل فلسطین‏، دیگر اشغالگری نیست بلکه به «نزاعی» بین اسرائیل و فلسطینی ها تبدیل شده است. سیاستمداران اسرائیلی دیگر جنایتکار جنگی یا اشغالگر یا عضو یک رژیم اشغالگر ستمگر تلقی نمی شوند بلکه برخی سیاستمداران عرب از آنان به عنوان «دوست» یاد می کنند. همین سیاستمداران، فلسطینی ها را «افراط گرا» و «تندرو» و «ماجراجو» می دانند. این رژیم های عربی با نمایندگان رژیم اشغالگر در تماس هستند در حالی که همین رژیم ها، گروه های مبارز فلسطینی را تحریم کرده اند و حق مقاومت در برابر اشغالگران را انکار می کنند و هرگونه رابطه ای را با نیروهای مقاومت قطع کرده اند. این مسئله درباره کشورهای غربی و درباره کشورهای منطقه نیز صدق می کند که همواره برای سیطره بر افکار عمومی جهان عربی و اسلامی تلاش کرده اند و روابط خود را با اشغالگران عادی می کنند.
این جهان‏، در فشار آوردن بر ایران در خصوص برنامه هسته ای این کشور به رغم عضویت آن در آژانس بین المللی انرژی اتمی با یکدیگر متحد است و رژیم اسرائیل را نادیده می گیرد که برنامه هسته ای نظامی و بیش از ٢٠٠ کلاهک هسته ای در اختیار دارد و حاضر به همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی نیست و با هرگونه بازرسی از تأسیسات هسته ای خود مخالفت می کند. برخی رهبران عرب دیگر اسرائیل را مشکل اصلی در تاریخ معاصر عربی نمی دانند بلکه ایران را منشأ تهدید برای امنیت و ثبات در خلیج فارس و خاورمیانه می دانند. این چرخش دیدگاه ها و اولویت ها نشان دهنده میزان عقبگرد جهان امروز در زمینه اصول و  ارزش ها و روابط بین المللی و مشکلات امروز کشورهای نفت خیز عربی با درآمد عظیمی است که به کوچک ترین آنها امکان می دهد به قدرتی نامحدود تبدیل شود.
به طور مثال امارات متحده عربی که جمعیت ساکنان اصلی آن از چند صد هزار نفر فراتر نمی رود، ریشه دارترین کشور شبه جزیره عربستان (یمن) را اشغال کرده و کنترل دارایی ها و جزایر آن را از سوقطره تا بندر عدن به دست گرفته و به دنبال اشغال بندر الحدیده است. این کشور کوچک کنترل بنادر متعددی را در تنگه باب المندب در اختیار دارد تا امنیت خطوط کشتیرانی را به ویژه برای اسرائیل تضمین کند که بنادر عدن و مخا و المکلا از آن جمله هستند و برای سیطره بر بندر الحدیده نیز تلاش می کند. امارات همچنین کنترل بنادر بربره و جیبوتی و عصب در ساحل آفریقا را از طریق امضای قراردادهای طولانی مدت برای اجاره این بنادر به دست گرفته است. غربی ها سیطره بر این بنادر را «مداخله» یا «توسعه طلبی» نمی دانند بلکه از آن حمایت می کنند و به نحوی با امارات رفتار می کنند که گویا هیچ  اتفاقی نیفتاده است. اما واکنش آنها به نقض حقوق زندانیان سیاسی مثل احمد منصور و محمد الرکن و دیگران‏، رفتاری محدود است و به سازمان های حقوقی محدود می شود که کاری جز صدور بیانیه انجام نمی دهند.
جهان امروز در عمل در برابر تجاوزات هواپیماهای اسرائیلی به غزه سکوت کرده است ولی زمانی که یکی از گروه های مقاومت فلسطین راکتی به سمت اسرائیل شلیک می کند‏، آن را توجیه کننده حملات اسرائیل و توجیه کننده جنگ های نابرابری می دانند که اسرائیل آغاز می کند.
حتی در برابر گسترش دامنه نفوذ اسرائیل در این کشورها و تأثیر گذاشتن آن بر آزادی های عمومی به ویژه آزادی بیان‏، سکوت می شود. کسی که از سیاست های اسرائیل انتقاد کند «یهودی ستیز» تلقی می شود و کسی که با فلسطینی ها همدردی کند «افراط گرا» توصیف می شود. جهان آزاد، جنگ ائتلاف سعودی علیه یمن را توجیه می کند و در برابر حملات به مدارس و بیمارستان ها و بازارها و سالن های اجتماعات و مراسم عروسی سکوت و از گروه های یمنی به ویژه انصار الله به علت مقابله با تجاوز به یمن انتقاد می کند. این جهان، گزارش هفته گذشته را درباره «قرار گرفتن تسلیحات آمریکایی در اختیار گروه داعش» نادیده می گیرد. موسسه تحقیقات درباره تامین سلاح در مناقشه ها (کار) اعلام کرد گروه داعش به سلاح هایی دست یافته است که در عمل دیگر کشورها به ویژه آمریکا و عربستان به گروه های مخالف سوری داده بودند که با بشار اسد رئیس جمهور سوریه می جنگند. در اینجا حمایت از تروریسم قابل قبول می شود و اقدامی علیه کسانی که برای تروریست ها سلاح و تجهیزات فراهم می کنند صورت نمی گیرد. ولی این جهان توانایی به حرکت در آوردن کل سازمان ملل متحد را برای تحقیق درباره منبع موشکی که نیروهای یمنی به فرودگاه ملک خالد در عربستان شلیک کردند‏، دارد. آمریکایی ها از زبان نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل متحد ادعا می کنند که این موشک را تهران ارسال کرده است.
نیکی هیلی در کنفرانسی مطبوعاتی در یک پایگاه نظامی در حومه شهر واشنگتن گفت: «این سلاح ساخت ایران است… و ایران آن را ارسال کرده است». مدارکی که ارائه شد شامل بقایای سوخته ای است که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اعلام کرد مربوط به موشک های بالستیک کوتاه برد ساخت ایران است که روز چهارم نوامبر از یمن به سمت فرودگاه بین المللی ملک خالد در حومه ریاض پایتخت عربستان سعودی شلیک شد. اما آنها تسلیحات عظیمی را که طی سی ماه گذشته در اختیار عربستان قرار داده اند نادیده می گیرند.
در دنیایی که قدرت های بزرگ آن سیاست فریب دادن ملت های خودشان و دیگر ملت ها را اجرا می کنند، به تدریج اصول و ارزش های اخلاقی از محتوای خود تهی می شود و به تدریج قاتلان و آدمکشان و شرکت های تسلیحاتی و موسسات چند ملیتی بر این جهان سیطره می یابند. این جهان، سیاستی دوگانه نه تنها در برابر دیگر ملت ها بلکه حتی در برابر شهروندان خودش که بر آنها حکومت می کند در پیش می گیرد. برای تثبیت مقوله آزادی و بشردوستی، به سازمان های حقوقی اجازه داده می شود تخلفات رژیم های سرکوبگر هم پیمان با طرف مقابل را برملا کنند ولی چشم خود را به روی گزارش های مشابه درباره «رژیم های دوست»  می بندند و به سیاست ها و روابط طبیعی با این رژیم ها ادامه می دهند و سیاست های ظالمانه این رژیم ها موجب نگرانی آنان نمی شود. در چنین دنیایی، شکاف بین اصول و رفتارها گسترش می یابد و رسانه ها مقوله هایی مثل «منافع» و «امنیت» و «واقع گرایی» را برای توجیه سکوت در برابر جنایات و بستن چشم به روی جنگ افروزی ها و نادیده گرفتن فریاد کمک خواهی قربانیان تجاوز مطرح می کنند. زمانی که نهادهای خیریه بین المللی شیوع بیماری را در کشوری که سه سال است تحت محاصره است از جمله بیماری «دیفتری» تأیید می کنند، رسانه ها زیر فشار و از روی ناچاری فقط خبری کوچک در این باره پخش می کنند ولی صحنه های ویرانی گسترده و کشتار و فریاد کمک خواهی مظلومانی را که هر روز زیر باران بمب ها و موشک ها له می شوند نادیده می گیرند‏‏، بمب ها و موشک هایی که به بهانه «تأمین منافع شهروندان و ایجاد اشتغال برای هزاران نفر از آنان» در اختیار کشورهای متجاوز قرار می گیرد. در جهان آزاد‏، از مقوله ایجاد مشاغل برای امضای قراردادهایی که در موارد زیاد به کشته شدن بیگناهان منجر شده است استفاده می شود.
در اینجا ارزش ها به طور کامل متفاوت است و در محاسبات سیاسی و اقتصادی جایی برای عقل و انسانیت وجود ندارد بلکه سیاستمداران «منافع» را بر اخلاق و ارزش ها و اصول ترجیح می دهند و آن را «میانه روی» و «واقع گرایی» می نامند. چنین سیاستی از نظر دینی و منطقی مردود است. اصول قرآنی بر ضرورت عمل کردن به آنچه گفته شده است تأکید دارد و اجازه نمی دهد اصول و ارزش ها به شعارهای توخالی تبدیل شود مثل این آیه: «یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون، کبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون». اقدامات افراد هر چند «اسلام گرا» باشند، اعم از کسانی که بر مسند قدرت هستند یا سازمان های سیاسی یا حتی تروریستی، موجب سلب یا کمرنگ شدن این اصول نمی شود.
جهان امروز فاقد ارزش های انسانی واقعی به ویژه صداقت و شفافیت و توازن و اخلاق است. این ارزش ها در جهان امروز همگی در چارچوبی محدود مطرح است و وجود آن در جهان سیاست نسبی است نه مطلق. از این روست که بحران ها و اختلافات و جنگ ها ادامه می یابد. طبق معمول در جوامع بشری، آثار منفی چنین وضعی شامل همه مردم می شود نه نخبگان سیاسی و صاحب منصبان. این ظلم آشکار است. از این رو فکر کردن درباره به کار گیری ارزش های دینی در جهان سیاست، غیرمنطقی نیست.

 منبع: اداره کل رسانه های خارجی وزارت فرهنگ وارشاداسلامی 

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *