نگاه آمریکایی به سیاست شبه نظامیگری در پاکستان
یلنا بیبرمن در مقالهای در مجله آسیای جنوبی وابسته به اندیشکده شورای آتلانتیک نوشت: رهبران پاکستان قول دادند که برای جلوگیری از تکرار این حادثه اقداماتی از جمله: استقرار ارتش در نواحی قبیله ای، رسمیت یافتن مجدد حکم اعدام، تاسیس دادگاههای نظامی برای پیگیری پروندههای تروریستی و همکاری با ارتش افغانستان را انجام دهند.
نواز شریف هم قول داد که دیگر فرقی بین طالبان «خوب» و «بد» وجود نخواهد داشت. هر چند که اقدامات پاکستان پس از حادثه پیشاور نشانگر تمایل آنان برای توقف تحرکات طالبان در مرزهاست، اما فقدان این همکاریها با هند، شک و تردیدهایی را به وجود میآورد چرا که شبه نظامیان ضدهند در خاک پاکستان در مصونیت به سر میبرند.
برای مثال حافظ محمد سعید، رهبر لشکر طیبه در تلویزیون ملی پاکستان گفته است که انتقام حادثه پیشاور را از هند خواهد گرفت. لشکر طیبه مسئول حمله سال 2008 بمبئی است که در آن 164 نفر کشته و 300 نفر زخمی شدند.
سوال اینجاست که چه چیزی باعث می شود که پاکستان رویکردی متفاوت به شبه نظامیان داشته باشد؟ این رویکرد چه هزینههایی برای این کشور در پی خواهد داشت؟ و برای قطع وابستگی پاکستان به گروههای مسلح غیردولتی چه میتوان کرد؟
علتها
سیاست پاکستان درباره شبه نظامیان مدتهاست توجه واشنگتن را به خود جلب کرده، به طوری که سازمان سیا در سال 2007 فاش کرد متحد وفادارش از طالبان حمایت میکرده است. همچنانکه معلوم شد اسامه بن لادن در غرب پاکستان مخفی بوده و پاکستان چندان با مقامات اطلاعاتی آمریکا صادق نبود. پاکستان در این سالها پاسخگو نبوده و با یک سری پاسخهای کلی حضور طالبان در پاکستان را به تاریخ، فرهنگ و ایدئولوژی خاص این کشور مرتبط دانسته است.
علت اصلی همراهی پاکستان با طالبان، به «نگرانی» این کشور از هند، اشتهای سیریناپذیر ژئوپلیتیکی، بحران هویت ملی، نظامیگری فرصتطلبانه، نهادهای مدنی ضعیف و فساد در این کشور مربوط می شود.
اکنون کارشناسان به واشنگتن هشدار میدهند که روابط با اسلامآباد به جای منافع مشترک، بر ابهام و درک نادرست استوار بوده است.
چنین استفاده ابزاری از شبه نظامیها تنها خاص پاکستان نیست و بریتانیا و آمریکا هم از چنین سیاستی در قبال کشورهای مختلف از موزامبیک گرفته تا افغانستان به عنوان جزء کلیدی عملیاتهای مخفی استفاده کردهاند.
حل معمای رابطه پاکستان با شبهنظامیان مستلزم تشخیص منطق راهبردی خشونت است. عدم تمایل پاکستان به سرکوب همه گروههای تروریستی بیشتر محصول محاسبات نسنجیده است تا تنگ نظریهای ایدئولوژیکی.
رویکرد پاکستان استفاده از آشوب به عنوان سلاح اصلی است. رویکرد اختفای نظم زیر چتر آشوب جدید نیست و از اصول اصلی کتاب «هنر جنگ» نوشته سان تزو به شمار میرود. همکاری با شبه نظامیان، پاکستان را قادر ساخته تا نقش مهمی در سیاست منطقه بازی و منافع ملی خود را تامین کند.
از طرف دیگر، نگرانی پاکستان از هند برای بیشتر ناظران گیجکننده و بیاساس به نظر میآید و تنها دستاویزی برای نظامیان برای تسلط بر جامعه پاکستان انگاشته میشود. هند بیش از آنکه برای پاکستان معضل امنیتی به شمار رود، تهدیدی برای سایر کشورها از جمله آمریکاست و به همین خاطر است که قدرتهای خارجی به حل مناقشات دیرینه این دو کشور بر سر کشمیر کمکی نمیکنند. از اینرو، نگرانی بیمورد یک کشور، معضل امنیتی کشور دیگر است، هر چند که این سیاست برای سیاستمداران آمریکا بیمعنا باشد.
هزینهها
سیاست جاری پاکستان در قبال شبه نظامیها قطعا بدون هزینه نیست. استفاده از شبه نظامیان به عنوان ابزار امنیتی در حکم تیغ دو لبهای است که مشروعیت و بقای دولت را تهدید میکند؛ همچنانکه این امر مشروعیت دولت پاکستان را در سه سطح داخلی، منطقهای و جهانی زیر سوال برده و این کشور را مقابل افکار عمومی جهان قرار داده است.
در حالی که کاهش شدید اعتبار و مشروعیت پاکستان در غرب و گسترش دیپلماسی هند و آمریکا، پاکستان را بر آن داشت تا در پی شریکی در میان قدرت های برجسته همچون روسیه باشد، در سطح داخلی نیز حادثه پیشاور افکار عمومی این کشور را به سمت جریانها و احزاب مخالف دولت سوق داده است.
پیشنهادات
متقاعد ساختن نخبگان نظامی و سیاسی پاکستان برای توقف سیاست شبهنظامیگری دیرینه خود، مستلزم ترمیم رابطه آمریکا و پاکستان، ایجاد تغییرات بنیادین در محاسبات امنیتی منطقهای پاکستان و رعایت حقوق مرتبط با سلاحهای غیرمتعارف است.
ایجاد فرصتهای روابط فرهنگی بین آمریکا و پاکستان اولین قدم در راه بهبودی روابط این دو کشور است. آمریکا نمیتواند بدون ارتقای روابط خود با پاکستان، نقشی سازنده در منطقهای داشته باشد که احساسات ضدآمریکایی آن رو به گسترش است.
در این میان همانطور که پاکستان نقش مهمی در بهبود روابط آمریکا و چین در دهه 70 ایفا کرد، چین هم میتواند رهبران هند و پاکستان را برای مذاکره در مورد کشمیر سر میز مذاکره بیاورد و دولت اوباما هم بایستی روابط اقتصادی هند و پاکستان را در سخنرانیهای عمومی و گردهماییهای بینالمللی نظیر گروه 20 تشویق نماید.
0 Comments