جدیدترین مطالب

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان

علی اسماعیلی اردکانی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: ویراستاران کتاب «استراتژی کلان» تری بالزاک، پیتر دامبروفسکی و سیمون ریک، درک نسبتاً انعطاف‌پذیری از استراتژی کلان طرح می‌کنند که شامل روش‌ها و ابزارهایی است که دولت‌ها برای تعقیب اهداف استراتژیک خود به کار می‌گیرند، حالا به هر شکل که آنها را تعریف کنند.

تهدید هوش مصنوعی علیه ۸ میلیون شغل در انگلیس

“موسسه پژوهش سیاست‌های عمومی” در انگلیس (Institute for Public Policy Research) در گزارشی برآورد کرد با سیاست‌های جاری دولت انگلیس، فناوری هوش مصنوعی، حدود ۸ میلیون شغل را در این کشور تهدید می‌کند.

شمار شهدای غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید

وزارت بهداشت حماس پنجشنبه اعلام کرد شمار شهدای فلسطینی از آغاز جنگ بین اسرائیل و حماس در نوار غزه به ۳۲ هزار و ۵۵۲ نفر رسید.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت حماس، در ۲۴ ساعت گذشته، ۶۲ فلسطینی دیگر به شهادت رسیدند.

Loading

أحدث المقالات

آیا کندی بازی را در انتخابات آمریکا به هم می‌زند؟

از زمان ورود به عرصه انتخابات در آوریل سال گذشته، کندی عمدتا توانسته ۱۰ تا ۲۰ درصد آرا را در نظرسنجی‌ها به خود اختصاص دهد. نظرسنجی انجام شده در هفته اخیر در ایالت‌های سرنوشت ساز نشان داد که حضور وی سبب شده تا فاصله ترامپ با بایدن یک درصد بیشتر شود. ترامپ در شبکه اجتماعی خود در واکنش به حضور کندی نوشت: «او رقیب سیاسی جو بایدن قلابی است نه من. خیلی دوست دارم که او هم در انتخابات حضور دارد.»

اعضای سازمان ملل باید به تصمیمات دیوان بین‌المللی دادگستری پایبند باشند

نیویورک – ایرنا- استفان دوجاریک سخنگوی سازمان ملل در پی دستور دیوان بین المللی دادگستری مبنی بر انجام اقدامات موثر برای کمک رسانه به مردم غزه گفت: اعضای سازمان ملل باید به تصمیمات دیوان بین المللی دادگستری پایبند باشند.

Loading

ترامپ در مقابل اتحادیه اروپا

۱۳۹۷/۰۴/۲۳ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین – ترجمه: اروپای متشتت با آلمانِ ناپایدار، انگلیسِ در حال خروج از اتحادیه اروپا و کشورهای اروپای شرقی آشفته، فقط به نفع آمریکا به عنوان متحدی است که در حال رقابت با روسیه و چین است.

وسلا چرنوا در مطلبی که شورای اروپا آن را منتشر ساخت، نوشت: “من احساس خیلی خوبی دارم. فکر می‌کنم بحث خوب و موفقیت زیادی خواهیم داشت. باعث افتخار من است. تردیدی ندارم روابطی عالی خواهیم داشت”.

بسیاری آرزو داشتند وقتی دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا درباره همتای اروپایی‌اش یونکر، رئیس کمیسیون اروپا یا دونالد تاسک، رئیس شورای اروپا یا حداقل درباره میزبان نشست سران گروه 7 یا درباره مکرون رئیس جمهور مورد علاقه‌اش صحبت می‌کرد، چنین تعارفات و جملاتی را از او بشنوند، اما جملات بالا از نشست اخیر سران گروه 7 در کانادا مخابره نشد، بلکه پس از نشست ترامپ با رهبر کره شمالی در سنگاپور گفته شد.

با توجه به تعارفات بیش از حد رئیس جمهور آمریکا به رهبر کره شمالی، یأس و نومیدی رهبران اروپا نسبت به لحن و شیوه رفتاری ترامپ و بی‌توجهی وی به استدلال‌های اروپایی‌ها درباره محدودیت‌های تجاری بیشتر شد.

ترامپ در تمجید از رهبر کره شمالی گفت: متوجه شدم، رهبر کره شمالی مرد خیلی با استعدادی است. همچنین پی بردم که وی به کشورش خیلی عشق می‌ورزد.

این جملات ترامپ با توجه به تلاش‌های موفق کیم جونگ اون برای حفظ قدرت شخصی‌اش از طریق مذاکره مستقیم با آمریکا و اینکه به کشورش عشق می‌ورزد، از دید اروپایی‌هایِ خشمگین ارزیابی مسخره‌ای به نظر می‌آید. آمریکا که زمانی به کشورهای اروپایی کمک کرد تا از افراطی‌گری رهایی یابند که قاره سبز را به ورطه جنگ جهانی دوم کشاند و توتالیتاریسم را در سال 1989 با سقوط دیوار برلین در هم شکست، اینک به نظر می‌رسد ارزش‌های غربی را فراموش کرده‌است و اعتماد میان متحدان و شرکای غربی را از بین برده‌است.

هفته‌های قبل از نشست سران آمریکا و کره شمالی در سنگاپور مملو از تنش بین دو سوی آتلانتیک بود. خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران اگر غافلگیری نبود، توهینی به رهبران اروپا بود.

کارل بیلدت، نخست وزیر سابق سوئد در مطلبی که واشنگتن پست آن را منتشر ساخت، نوشت: این اقدام، نقض یک توافق بین‌المللی و تهدید تجارت اروپا با تحریم‌های ثانویه، حمله گسترده به حاکمیت و استقلال کشورهای اروپایی و  خلاف روح مناسبات متحدان بود.

روابط دوستانه ترامپ با امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه مانع از حمله وی به شرکت‌های اروپایی با خروج از توافق هسته‌ای با ایران و وضع تعرفه‌ها بر واردات فولاد و آلومینیوم نشد. اقدامات متقابل و برنامه‌های مقابله به مثل اروپا کُند و با تاثیرات محدود است. اروپا از حیث اقتصادی به آمریکا وابسته است، اما دیگر نمی‌تواند به مناسبات ویژه با متحد خود یا حس مشترک متکی باشد. برای جهانی با رهبران غیرقابل پیش‌بینی، ترامپ بُعد جدیدی اضافه کرده‌است: همانگونه که نشست سران گروه هفت در کانادا نشان داد او یغماگری در درون مرزهای غرب است.

مشکل اتحادیه اروپا این است که بیش از آنکه منافع محور باشد، قدرت هنجاری به شمار می‌رود. به عبارت دیگر اتحادیه اروپا سازمانی مبتنی‌بر مقررات و ارزش‌ها است. درحالیکه آمریکا احتمالاً همواره در ارتباطات با کشور- ملت‌ها حس راحت‌تری داشته‌‌است، این کشور- ملت‌ها اغلب چنین برداشت کرده‌اند که یکپارچگی اتحادیه اروپا محصول ثانویه آرام‌سازی قاره اروپا توسط آمریکا است؛ بدین مفهوم که هزینه‌های امنیتی آن را کم می‌کند و اقتصاد و سیاست را به شیوه‌ای جامع  و مبتنی‌بر ارزش‌های مشترک سازماندهی می‌کند. لحظه‌ای که آمریکا از اروپا روی برگرداند، ارزش‌ها و اعتماد در هنجارهای بین‌المللی بدون تغییر باقی ماند، اما از زمانی که آمریکا به بازیگری سرکش ناشی از هنر مذاکره تبدیل شد، اتحادیه اروپا متحیر شده‌است.

این امر به‌ویژه در ارتباط با آلمان صدق می‌کند. آلمان رویکرد هنجاری، حاکمیت قانون و شاخصه ارزش‌محور دارد که در تاریخ معاصرش تثیبت شده‌است. از این‌رو، این صدراعظم آلمان بود که در سال گذشته آخرین مدافع هنجارهای این کشور اعلام شد. احتمالاً ترامپ بیشتر از آنکه از “توافق بد” خودروسازان آمریکایی در مقایسه با توافق خودروسازان آلمانی متنفر باشد، از مرکل به دلیل دفاع از هنجارها تنفر دارد.

تصویری که تیم مرکل از نشست گروه هفت توییت کرد چنین بود: تکیه دادن راسخ مرکل و خم شدن وی روی میز در برابر ترامپ تدافعی احتمالا علت واقعی ترامپ در خروج آمریکا از جمع‌بندی‌های گروه هفت بود؛ متنی که برای جلب دیدگاه ترامپ تعدیل شده بود، اما همچنان برخی جمله‌بندی‌ها علیه حمایت‌گرایی و تعهد به پیروی از قوانین تجاری تثبیت‌شده را در بر داشت.

جای تعجب ندارد که تضعیف آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان توسط شرکایش در ائتلاف داخلی خرسندی رئیس جمهور را به همراه نداشت. ترامپ در توئیتی آشکارا به صدراعظم آلمان حمله کرد و چنین توئیت کرد: با هراسی که مهاجرت در ائتلاف ضعیف برلین ایجاد کرده‌است، مردم آلمان دست از حمایت از رهبری خود برداشته‌اند. جنایت در آلمان روبه افزایش است. اشتباه بزرگی که در سراسر اروپا صورت گرفت به میلیون‌ها مهاجر اجازه ورود به اروپا داد و به شدت فرهنگ آنها را تغییر داده‌است.

ترامپ بر نیروهای ملی‌گرا و بومی‌گرا در کشورهای اروپایی برای تعمیق شکاف‌ها در جوامع اروپایی و به طور اجتناب‌ناپذیر بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا متمرکز شده‌است. دوستی وی با نایجل فَراژ[1] اولین نمونه از این مورد است و موارد بیشتری از این دست وجود دارد. ابراز علاقه و دوستی برخی کشورهای اروپای شرقی عضو اتحادیه اروپا به ترامپ می‌تواند شکاف در اتحادیه را بیشتر کند. بعد از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران، ماتئوش موراویتسکی نخست وزیر لهستان اعلام کرد که ورشو تلاش می‌کند برای منافع آمریکا در میان اعضای اتحادیه اروپا میانجیگری کند و مواضع رسمی طرفین را منتقل کند. بیانیه وی یکبار اتفاق افتاد، اما علامت خطرناکی بود که تلاش‌های جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ برای تضعیف وحدت اتحادیه اروپا در این قضیه ممکن است موفقیت‌آمیز باشد. تهدیدهای لهستان و کشورهای بالتیک اقدامات نظامی آمریکا در این منطقه را در صدر اولویت این کشور قرار می‌دهد و زمینه‌ای برای ایجاد شکاف و اختلاف راهبردی بین شرق و غربِ اتحادیه اروپا به شمار می‌رود.

بنابراین، چگونه اروپای متشتت با آلمانِ ناپایدار، انگلیسِ در حال خروج از اتحادیه اروپا و کشورهای اروپای شرقی آشفته عضو اتحادیه مورد علاقه آمریکا خواهند بود؟

اِی. وس میچل، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا مفهوم و استراتژی آمریکا برای اتحادیه اروپا را به عنوان متحد در رقابت راهبردی با روسیه و چین تشریح کرده‌است. این استراتژی که جدید نیست، از تمامی پیش‌شرط‌های لازم برای یک اتحاد مناسب برخوردار است: تعامل مبتنی‌بر ارزش‌ها و گزینه‌های راهبردی. غرب قلمرو آزادی قانونی با پشتیبانی دولت‌های قوی حاضر در اتحاد و ائتلاف است. تعامل یعنی به دست آوردن قلوب و اذهان افکار عمومی که برای آنها خاطره دیوار برلین در سال 1989 و گسترش ناتو بسیار ناشناخته است.

در حقیقت دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی به اتحادیه اروپا اشاره‌ای نداشت، به استثنای بندی درباره بالکان غربی بدین مضمون: ما در بالکان کمک‌هایمان را با هدف مقابله با نفوذ روسیه افزایش داده‌ایم و از نزدیک با اتحادیه اروپا جهت برقراری ثبات در این منطقه همکاری و هماهنگی می‌کنیم.

البته در سخنرانی وی حوزه‌های کلیدی همکاری در بخش امنیت و حتی موضوعات مورد اختلاف بین آمریکا و اتحادیه اروپا همچون ایران و نورث استریم 2 مشخص شد. پیامی که دستیار وزیر امور خارجه آمریکا با سخنرانی خود فرستاد این بود که منافع آمریکا در برابر اروپا به طور اساسی تغییر نکرده‌است.

با اینحال، رئیس جمهور آمریکا تلاش کرد تا روسیه را مجدداً به گروه هفت دعوت کند و در تجارت آلمان را بدتر از چین قلمداد کرد. از اینرو، پاسخ به سوال مربوط به رویکرد و منافع آمریکا در قبال اتحادیه اروپا اینگونه است: ترامپ و محفل درونی وی در بهترین حالت معامله‌محور اغلب با رویکرد خصومت‌آمیز نسبت به اروپا هستند و از منافع راهبردی آمریکا فاصله گرفته‌اند. اینکه چنین رویکردی عقلایی است یا نه، این خط رفتاری در کاخ سفید ریشه دوانده‌است و اروپا باید یاد بگیرد که با آن کنار بیاید.

اتحادیه اروپا و آمریکا در یک نبرد آشکار بر سر هنجارها و رفتار بین‌المللی گیر کرده‌اند. اتحادیه اروپا باید وحدت خود را در برابر روسیه به یک استراتژی سیاسی تبدیل کند که نه تنها شامل ارزش‌های اروپا باشد، بلکه واقعیات روسیه را نیز در بر بگیرد. همین نکته را باید در ارتباط با آمریکا تحت رهبری ترامپ نیز مد نظر داشته باشد.

[1] – نایجل پل فَراژ سیاست‌مدار انگلیسی و رهبر سابق حزب استقلال پادشاهی متحد است. فراژ از جمله اعضای مؤسس حزب استقلال پادشاهی متحد است که در پی امضای پیمان اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۲ حزب محافظه کار را ترک کرد. او پس از مبارزات ناموفق انتخاباتی در انتخابات‌های اروپایی و پارلمانی انگلیس در سال ۱۹۹۹ از جنوب شرق انگلستان به عضویت در پارلمان اروپا انتخاب شد. او در سال‌های ۲۰۰۴، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ مجدداً به این سمت انتخاب شد. وی در سال ۲۰۱۶، از هواداران برجسته خروج انگلیس از اتحادیه اروپا در همه‌پرسی‌ای بود که رأی‌دهندگان در آن به این خروج رأی دادند.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *