أحدث المقالات
رمز گشایی از مفهوم راهبردی جدید ناتو؛ روسیه و چین تهدید مستقیم و غیرمستقیم برای اعضای ناتو
کارشناسان اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی که بر روی وبسایت آن قرار گرفت، به رمز گشایی از متن این سند پرداختهاند. در گزارش این اندیشکده آمریکایی آمده است: زبان به کار رفته در این سند در قبال روسیه و چین تندتر از چیزی است که تصور میشد مورد پذیرش همه متحدان باشد. بدون تردید علت آن، تغییر دورنمای راهبردی به دلیل جنگ در اوکراین است که ظاهرا باعث شده برداشت متحدان فراآتلانتیک از تهدید در مقایسه با گذشته به یکدیگر نزدیکتر شود.
ناتو در این سند، چالش اصلی خود را روسیه میداند. شناسایی «تهدید دائمی تروریسم» بازتاب سالها تمرکز این اتحاد است و لحاظ کردن این عبارت در پاراگراف پنجم، بازتاب تاکید برخی متحدان بر حفظ تمرکز ناتو بر تروریسم، فراتر از مشارکتش در جنگهای دائمی در خاورمیانه و افغانستان است.
در متن بر «سه وظیفه محوری این اتحاد» تاکید میشود. پیش از تهاجم روسیه به اوکراین در این خصوص بحث شده بود که آیا ناتو باید وظیفه چهارم «تابآوری» را نیز دنبال کند یا خیر، اما جنگ باعث توجه مجدد ناتو به وظایف اصلی و تاکید بر وظیفه اولش در رابطه با بازدارندگی و دفاع شد.
اگرچه در جمله «بازیگرانِ اقتدارگرا منافع، ارزشها و شیوه زندگی دموکراتیک ما را به چالش میکشند»، از موردی خاص نام نمیبرد، اما روشن است که بازیگر مورد نظر در این جمله روسیه است. البته چین نیز درگیر جنگهای هیبریدی علیه اعضای ناتو است. نام نبردن از این بازیگران، این امکان را به ناتو میدهد که چگونگی برخورد با هرگونه تهاجم از جانب چین را در بلند مدت بررسی کند.
در ادامه به تهدیدها به صورت سلسله مراتبی اشاره میشود که روسیه در راس آن قرار دارد و این پیامد منطقی جنگ اوکراین و تهدید و حملات سایبری علیه دولتهای مجاور این کشور است. تروریسم و بیثباتی منطقهای مهمترین تهدید بعدی، قبل از چین است که برای اولین بار در مفهوم راهبردی ناتو به عنوان یک چالش ظاهر شده است.
در مفهوم راهبردی جدید، روسیه دیگر یک چالش یا رقیب نیست، بلکه یک تهدید مستقیم و مهم برای ناتو محسوب میشود. این که تاکید میشود «هرگونه تغییر در رابطه ما به توقف رفتار تهاجمی فدراسیون روسیه و پایبندی کامل آن به حقوق بینالملل بستگی دارد» نیز موضوع مهمی است. ناتو به وضوح این پیام را میفرستد: امکان بازگشت به شرایط معمول سابق وجود ندارد.
تاکید بر این که «همسایگی جنوبی ناتو» با چالشهای امنیتی، جمعیتی، اقتصادی و سیاسی به هم پیوستهای مواجه است از این رو اهمیت دارد که این اتحاد تهدیدها را برای اعضای جنوبی خود مانند ایتالیا یا اسپانیا به رسمیت میشناسد. این واقعیت که این بحرانها «به هم پیوسته» یا «چند بعدی» دیده میشوند، قابل توجه است، زیرا راه را برای یک پاسخ یکپارچه با کمک ابزارهای دیپلماتیک، توسعه و دفاعی در دسترس ناتو باز میکند. این امر نشانگر فاصله گرفتن ناتو از پاسخِ نظامی محور پیشین آن است.
در این بخش همچنین به شکلی مختصر و جامع به تهدیدات مختلف چین اشاره و تاکید میشود که جاه طلبیها و سیاست قهری چین «منافع، امنیت و ارزشهای ما» را به چالش میکشد. بدون شک علت این که این عبارت با وجود رویکرد آشتیجویانهتر اعضای اروپایی ناتو در قبال چین توانسته به متن نهایی وارد شود، حمایت لفظی و سیاسی چین از روسیه در طول جنگ اوکراین و نیز اقدامات این کشور در طول پاندمی کرونا است.
این که اشاره میشود ناتو در قبال تعامل سازنده با چین رویکردی باز دارد، یک پیشنهاد بسیار منطقی برای گفتگو با هدف کاهش تنش از طریق شفافیت است. ممکن است هدف از آن ایجاد یک شورای ناتو-چین یا نوعی مکانیسم دائمی مشابه باشد؛ اما اینکه آیا چین مایل به پذیرش این پیشنهاد خواهد بود یا نه موضوع دیگری است.
تاکید بر «تقویت آگاهی مشترک، انعطاف پذیری و آمادگی» و «محافظت در برابر تاکتیکها و اقدامات قهری چین برای ایجاد اختلاف در ناتو» از نکات بسیار مهم این سند است. آگاهی مشترک اساس شکلگیری آگاهی 360 درجه از تهدیدها و پیش شرط لازم برای ایجاد و تصویب مشترک اقدامات متقابل است.
ناتو بر اساس مفهوم جدید، از ارزشهای مشترک و نظم بینالمللی قاعده محور از جمله آزادی دریانوردی حمایت میکند و به نظر میرسد که این اتحاد با در نظر داشتن اقدامات چین در رابطه با تنگه تایوان و دیگر موارد قصد دارد نقشی محکمتر در زمینه آزادی دریانوردی ایفا کند.
در ادامه باید اشاره کرد که نحوه اجرا در خصوص جمله «ما قدرت بازدارندگی و دفاعی خود را به میزان قابل توجهی تقویت خواهیم کرد تا هر دشمن بالقوه را از هرگونه فرصت احتمالی تجاوز محروم کنیم»، امری کلیدی خواهد بود. در این راستا افزایش نیروی واکنش ناتو و افزایش تجهیزات گامی مهم است.
یکی از نقاط ضعف مفهوم راهبردی جدید این است که به اندازه کافی به تقویت و گسترش مشارکت ناتو با کشورهای مهم آسیایی نپرداخته است.
به منطقه دریای سیاه که جنگ روسیه در اوکراین نشان داد نقطه آسیب پذیری متحدان ناتو است، در این جمله اشاره میشود که «بالکان غربی و منطقه دریای سیاه برای این اتحاد دارای اهمیت راهبردی هستند» و «به حمایت از آرمانهای یورو-آتلانتیک کشورهای علاقمند در این مناطق ادامه خواهیم داد». ناتو باید اقدامات بیشتری در این منطقه مهم انجام دهد.
همچنین در جایی که گفته میشود تحولات «ایندوپاسیفیک» تاثیری مستقیم بر امنیت یورو آتلانتیک دارد، از تقویت همکاری با «شرکای جدید و فعلی» صحبت میشود که نشان میدهد میتوان کشورهای بیشتری از این منطقه را برای شراکت با ناتو دعوت کرد؛ اما این سوال مطرح است که کدام کشورها مد نظر هستند؟
0 Comments