ضرورت بازخوانی روایت نوروز
در این 20 سال آمریکا بیش از دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرده، اما نتوانسته است به اهدافی که از طریق حضور مستقیم نظامی پیگیری میکرد، دست یابد.
اما این شکست هرگز به معنای کنار گذاشتن پرونده افغانستان از سیاستهای منطقهای و بینالمللی آمریکا نیست. افغانستان همچنان یکی از گزینههای «جذاب» برای استراتژیستها و دولتمردان آمریکایی به منظور پیشبرد سیاستهای این کشور در حوزه آسیا و پاسیفیک است.
حتی جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده هم پیش از این و در بیانیه خروج نیروهای نظامی کشورش از افغانستان اعلام کرد «تنها حضور نظامی آمریکا در افغانستان» پایان یافته است. او در 31 اوت نیز طی سخنانی در کاخ سفید اظهار داشت «مأموریت آمریکا در افغانستان به پایان نرسیده است… به مبارزه با تروریسم در افغانستان و کشورهای دیگر بدون ورود به جنگهای زمینی ادامه خواهیم داد!»
اینکه ایالات متحده بهرغم هزینه بدون دستاورد 2 تریلیون دلاری چرا همچنان اصرار به بازیگری در افغانستان دارد، پرسش مهمی است که پاسخ آن را باید در اهمیت جایگاه ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی این کشور در دکترینهای سیاست خارجی آمریکا جست. حتی دولت بایدن هم معتقد است تنها جایی که میتوان از آنجا رقبا و دشمنان بزرگ بینالمللی واشنگتن یعنی روسیه، چین و ایران را مشغول نگاه داشت، افغانستان است.
خروج آمریکا از افغانستان به معنای تغییر راهبرد این کشور نیست، بلکه تنها بحث تغییر روش یا تاکتیک است. تحولات میدانی و سیاسی دو دهه اخیر در منطقه غربآسیا نشان داده است که ایالات متحده منافع ملی خود را از سه طریق تأمین میکند:
همانطور که در هفتههای اخیر نیز تا حدود زیادی نشانهها و علائم آن مشاهده شده، بیثباتسازی و دامن زدن به درگیریهای نیابتی، راهبرد اصلی دولت ایالات متحده آمریکا در دوره پساخروج است.
یکی از وجوه اصلی راهبرد آمریکا در افغانستان؛ احیاء داعش برای مهار چین، روسیه و ایران
«احیای داعش» یکی از وجوه اصلی راهبرد مذکور است. نقش داعش، کمک به پیشبرد اهداف بلندمدتی است که مهار چین، روسیه و ایران و در نتیجه حفظ توازن قدرت در رأس آنها قرار دارد. این در حالی است که شخص جو بایدن به طور خاص و دموکراتهای آمریکا به شکل عام، از تجربه و تخصص زیادی در این زمینه برخوردارند.
داعش که برای مدتی باعث سلب ثبات و امنیت سیاسی، روانی و میدانی در برخی کشورهای منطقه از جمله سوریه و عراق شد و تا مرز تشکیل تروریستیترین دولت تاریخ معاصر پیش رفت، پدیدهای است که ابتدا توسط دموکراتهای آمریکا ایجاد شد.
البته استفاده آمریکا از تروریسم به عنوان یک ابزار برای تامین منافع خود به دوران جنگ سرد بازمیگردد. در این زمینه ویلیام آدام، رئیس سازمان سیا در دوره ریاست جمهوری دونالد ریگان در خاطرات خود مینویسد «آمریکا همواره از تروریسم برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکرد». مایکل فلین، رئیس اسبق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا افشاگری بیسابقهای در خصوص نقش آمریکا در ایجاد گروههای تروریستی – تکفیری از جمله داعش دارد. وی میگوید: «جنبشهای تکفیری زاییده سیاستهای مبتنی بر جهل و بی تجربگی نیست، بلکه نشأت گرفته از تصمیماتی بود که با آگاهی و عزم و اراده و بهطور قاطع توسط واشنگتن اتخاذ شد!»
آمریکا دنبال « کسب دستاورد پس از خروج» از افغانستان است. عملیات خروج آنهم به شکلی که با واکنشهای شدید در داخل ایالات متحده همراه شد، انجام گرفته است، اما مهار روسیه، چین و ایران، محقق نشده است.
انجام 36 عملیات تروریستی در کمتر از دو ماه یعنی حد فاصل خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان تاکنون به ویژه حمله به نمازگزاران قندوز و قندهار که داعش مسئولیت انجام آنها را بر عهده گرفته است، تنها زاییده سیاست مبتنی بر جهل یا رقابت داعش محلی با طالبان بر سر قدرت و غیره نیست، بلکه اقدامات کاملاً «هدفمندی» است که قطعاً با آگاهی، عزم و اراده کاخ سفید انجام میشود تا دستاوردها و اهداف پساخروجی که تعریف شده است، تحقق یابد.
در اینجا داعش به منزله یک «ابزار» است تا در کشوری که از یک سو با ایران دارای مرزهای طولانی است و از سوی دیگر با چین و روسیه، مهمترین تهدید و رقیب استراتژیک و نظامی ایالات متحده در جهان بهطور مستقیم یا غیر مستقم مجاورت دارد، نقش «ناامنساز» و در نتیجه انتقال ناامنی به محیط پیرامون را بازی کند.
استحکام همدستی داعش و آمریکا پس از خروج از افغانستان
چندی پیش سخنگوی وزارت خارجه روسیه اعلام کرد مسکو به مدارک مهم با جزئیات دقیق و کامل دست یافته که نشان میدهد آمریکا با داعش در افغانستان همدست است. این همدستی با خروج آمریکا نه تنها قطع نشده، بلکه مستحکمتر هم شده است.
در حقیقت بهکارگیری داعش به وسیله کاخ سفید با هدف جلوگیری از ایجاد موازنه امنیتی به نفع محور روسیه، چین و جمهوری اسلامی ایران در افغانستان است. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم طالبان نیز به دنبال سازوکارهایی برای تحکیم مناسبات دوجانبه و گسترش همکاریهای همهجانبه با این سه کشور است.
موازنهای که تا پیش از این در افغانستان حاکم بود، موازنه و سیطرهای امنیتی با ماهیت «سلبی و تخریبی» و از نوع آمریکایی – پاکستانی – سعودی بود. این موازنه با خروج آمریکا فرو ریخته است.
موازنهای که هماکنون در افغانستان درحال شکلگیری است، موازنه امنیتی با ماهیت «ایجابی و ثباتآفرین» با مشارکت چین، روسیه و ایران است که باعث جلب همکاریهای منطقهای نیز میشود.
داعش و حضور و نفوذ امنیتی و اطلاعاتی آمریکا در افغانستان، تنها ابزارهای آمریکا برای مقابله با موازنه امنیتی درحال شکلگیری در افغانستان است. ضمن اینکه همکاری با آمریکا برای طالبان هم که تثبیت قدرت و تأسیس حکومت در افغانستان را پیگیری میکند، یک مدل پرهزینه و مشکلزاست.
0 Comments