بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
لیندا توماس-گرینفیلد نمایندهی آمریکا در سازمان ملل در توجیه این مخالفت که با استقبال گابی اشکنازی وزیر خارجه اسراییل نیز همراه بود، اعلام کرد «دولت آمریکا به تلاشهای دیپلماتیک خود برای پایان دادن به جنگ جاری میان اسراییل و حماس ادامه میدهد.» جن ساکی، سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید نیز از رویکرد دولت بایدن به درگیری اخیر دفاع کرد و ابراز داشت که ایالات متحده «با استفاده از دیپلماسی بیسروصدا و فشرده» قصد دارد به شکل موثرتری به پایان خشونتها کمک کند.
بیتردید ایالات متحده حامی اسراییل است و هر تلاشی برای محکومیت اسراییل در سازمان ملل با وتوی آمریکا مواجه میشود. در بحران اخیر نیز سیاست جو بایدن همان سیاست اوباماست. بایدن 7 سال پیش معاون اوباما بود که موشکهای هلفایر مخصوص بالگرد را تحویل اسراییل داد تا در عملیات اسراییل موسوم به «عملیات تیغه محافظ» یا «ایتان» بر ضد غزه در 2014 به کار گیرد. این در حالی بود که باراک اوباما در مجامع عمومی، اسراییل را به برقراری آتش بس دعوت میکرد. امروز هم بایدن در کسوت رئیسجمهور آمریکا، از یک طرف طی یک معامله تسلیحاتی بزرگ، موشکهای نقطه زن را به اسراییل واگذار میکند و از طرفی دائما اسراییل را به آتش بس فرا میخواند. اینجاست که هدف آمریکا از این سیاست یکطرفه به نفع رژیمصهیونیستی عیان میشود.
از سوی دیگر سیاست بایدن در آغاز تصدی ریاست جمهوری، برقراری موازنه در منطقه غرب آسیا میان ایران، اعراب و اسراییل بود. با این حال بایدن در بحران اخیر بیش از آنچه انتظار میرفت جانب اسراییل را گرفته و در میانه مذاکره با نتانیاهو برای آتش بس، قویا بر «حق دفاع مشروع اسراییل» تاکید کرده است. این موضوع حتی انتقاد سناتورهای دموکرات برای نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان را در پی داشت.
رویکردهای ایالات متحده در قبال بحران اخیر، سبب شده تا هرگونه امید نسبت به کنشگری فعال سازمان ملل – نهادی که تحت نفوذ مستقیم ایالات متحده قرار دارد – در راستای احقاق حق مردم فلسطین رنگ ببازد. اساسا ساختار سازمان ملل متحد به شیوهای کاملا تبعیضآمیز و مبتنی بر منافع کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم شکل یافته است؛ از سویی نباید از نظر دور داشت که همین سازمان، تقریبا سه سال پس از تاسیس در 29 نوامبر 1947 به تاسیس رژیمصهیونیستی رای داد؛ رژیمی که به گفته اداره مرکزی آمار فلسطین از 1948 تا کنون بیش از100 هزار عرب و فلسطینی را از بین برده و همچنان در سکوت مجامع بینالمللی به اقدامات ضدبشری خود ادامه میدهد. این رژیم تنها در سال 2020 بیش از۵۹۰ منزل فلسطینی را تخریب یا تصرف و ۶۹۰ نفر از آنها را در راستای پروژه یهودیسازی آواره کرده است. بحران 2021 نیز از آثار چنین سیاستی است؛ تخلیه منطقه عربی شیخ جراح در قدس شرقی به ناآرامیهای کمسابقه میان اعراب 1948 و کرانه باختری با صهیونیستها منجر شد که تا کنون یک جنگ یازده روزه میان حماس و رژیمصهیونیستی را در پی داشته است. از سوی دیگر پروژههای شهرکسازی غیرقانونی این رژیم همچنان ادامه دارد و تلاش برای الحاق بخشهایی از کرانه غربی – که موقتا برای کسب منافع حاصل از معاهده صلح ابراهیمی با اعراب مسکوت گذاشته شده- در آینده بار دیگر از سر گرفته خواهد شد. این موارد تنها بخشی از اقداماتی است که رژیم صهیونیستی برخلاف اهداف و اصول سازمان ملل مرتکب شده و هیچگونه واکنشی از سوی این سازمان در پی نداشته است. انفعال سازمان ملل به ویژه شورای امنیت که مسئول حفظ صلح و امنیت بینالمللی است به خصوص در سالهای اخیر، به پاکسازی نژادی نظاممند علیه فلسطینیان و یهودیسازی مستمر در منطقه دامن زده است. اما باید این نکته را در نظر داشت که سکوت شورای امنیت در قبال تغییر بافت جمعیتی و هویتی قدس تبعاتی به مراتب سختتر از بحران کنونی در پی خواهد داشت.
0 Comments