جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
پیامدهای ترس آمریکا از قدرت فزاینده چین
وبسایت نشریه فارن افرز در یادداشتی نوشت: چین به بزرگترین موتور رشد اقتصادی جهان، بزرگترین قدرت تجاری و بزرگترین مقصد سرمایهگذاری خارجی تبدیلشده است. این کشور در آسیا و اروپا دارای موافقتنامههای تجاری و سرمایهگذاری عظیمی است و از طرح جاده و کمربند برای نفوذ هرچه بیشتر در سراسر جهان استفاده میکند. پیشرفت چین در شبکههای ارتباطات 5G زیاد بوده و از تجهیزات سایبری برای سرقت اطلاعات حساس و شکلدهی گفتمان سیاسی در خارج استفاده میکند. این کشور از سین کیانگ تا هنگ کنگ حقوق بشر را رعایت نکرده و از انتقادات آمریکا و دیگر دموکراسیها هم واهمه چندانی ندارد.
رسانههای وابسته به دولت چین جزو مجریان مشتاق این داستان هستند. این رسانهها برتری چین را به رخ کشیده و دستاوردهای چین را با ناکامیهای آمریکا مقایسه میکنند. آنها به تصاویر شورشیان در کنگره آمریکا و صف مردم آمریکا برای آب در زمان قطع برق تگزاس اشارهکرده و آن را سند فروپاشی «دموکراسی» غرب قلمداد میکنند. آنها موفقیت چین در «کنترل» کووید-19 و بازگشایی کشور را جشن میگیرند درحالیکه آمریکا و دیگر کشورهای غربی هنوز برای جلوگیری از شیوع این ویروس دستوپا میزنند.
نظامهای اقتدارگرا در نقاط قوت خود مبالغه کرده و بر نقاط ضعف خویش سرپوش میگذارند؛ اما سیاستمداران واشنگتن باید بتوانند واقعیت را تشخیص دهند. چین دومین کشور قدرتمند جهان و بزرگترین رقیب آمریکاست. بااینحال، علیرغم بسیاری از نواقص مشهود آمریکا، این کشور در برابر چین همچنان قدرت برتر محسوب میشود و چنین تفکری دلایل موجهی دارد. موانع پیش روی چین بسیار بیشتر از موانع پیش روی آمریکاست.
طی جنگ سرد، جیمز شلسینگر، وزیر دفاع وقت آمریکا، نسبت به گرایش سیاستمداران آمریکا به بزرگپنداری همتایان روس خود (ten-foot-tall syndrome) هشدار داده بود. امروز نیز سندرم مشابهی در آمریکا بروز کرده که عبارت است از تمرکز بر نقاط قوت چین بدون محاسبه نقاط ضعف این کشور. آسیبهای این سندرم صرفاً نظری نیست چراکه نگرانی باعث تشدید ناامنی میشود، ناامنی به واکنش مفرط ختم میشود و واکنش مفرط هم به تصمیماتی منجر میشود که قدرت رقابتپذیری آمریکا را تضعیف میکند.
چین مهمترین آزمون سیاست خارجی آمریکا طی دهههای گذشته است. از زمان جنگ سرد، هیچ کشوری رهبری آمریکا را بهطورجدی همزمان در مناطق مختلف جهان به چالش نکشیده است. ترکیب قدرت نظامی، وزنه اقتصادی و بلندپروازیهای جهانی، چین را به چالشی متفاوت و پیچیدهتر از اتحاد شوروی (در طول جنگ سرد) تبدیل کرده است.
در سالهای اخیر، پکن اهداف اصلی خود را آشکار کرده است. این کشور به دنبال تغییر در توازن قدرت در سیستم بینالمللی، نظم امنیتی آسیا، نهادهای بینالمللی و نظم لیبرال بینالمللی موجود است. چین میخواهد که مدل سیاسی لنینیستی خود و مدل اقتصادی دولتی خویش موردپذیرش قرار گیرد. این کشور از هدف ملی خود برای تبدیلشدن به قدرت پیشتاز جهان در تعدادی از فناوریهای پیشرفته، از هوش مصنوعی گرفته تا وسایل نقلیه الکتریکی، خبر داده است.
با توجه به چالشهای چین برای منافع آمریکا، نقاط قوت پکن باید توأم با نقاط ضعف آن موردبررسی قرار گیرد. اگر به رشد اقتصادی ظاهراً توقفناپذیر چین بپردازیم، چالشهای میانمدت اقتصاد این کشور قابلتوجه است. جمعیت چین با خطر پیری مواجه بوده و تعداد افراد در سن کار رو به کاهش است. مناطق سودمند سرمایهگذاری در زیرساختها برای چین رو به اتمام است و افزایش سطح بدهی این کشور، رشد اقتصادی آن را دشوار خواهد کرد. همزمان، سیستم سیاسی چین نیز بهطور فزایندهای غیرقابل انعطاف شده و قدرت بیشازپیش حول شی جین پینگ، رئیسجمهور این کشور، متمرکز میشود.
بر اساس نظرسنجی اکتبر 2020 موسسه پیو (Pew)، در بسیاری از کشورها تنفر از چین به سطح بیسابقهای رسیده است. در سالهای آتی، پکن احتمالاً در طرحهای خارجی خود با محدودیت بودجه مواجه خواهد شد. از چشمانداز راهبردی، توانایی قدرتنمایی ارتش چین تا آینده قابل پیشبینی احتمالاً به پیرامون این کشور محدود خواهد شد چه برسد به اینکه قدرت نظامی را بانفوذ سیاسی و اقتصادی در مقیاس جهانی ترکیب کند، ترکیبی که از ویژگیهای ابرقدرتهاست. چین به لحاظ امنیت انرژی و غذا نیز آسیبپذیر است.
اقدام دوحزبی واشنگتن در سالهای اخیر و اتخاذ رویکرد افراطگرایانه در قبال چین، بیشتر توسط پکن تحریکشده است. این رویکرد واشنگتن از احساس فزاینده هراس از قدرت چین و تأثیر مخرب آن بر امنیت آمریکا سرچشمه میگیرد. چنین هراسی به اقدامی سازنده منجر نمیشود بلکه تمرکز هراسناک بر کاهش قدرت چین، مانع از تمرکز آمریکا بر تقویت شالودههای قدرت خویش میشود. توسل به تهدید چین برای غلبه بر اختلافات داخلی آمریکا، چیزی جز زیان نخواهد داشت.
آمریکا برای مقابله با چالش چین باید اعتمادبهنفس خود را بازیافته و بهجای تمرکز بر کاهش قدرت چین به افزایش قدرت خویش متمرکز شود. برای رقابت مؤثر با چین، واشنگتن باید بر تقویت پویایی داخلی آمریکا، پرستیژ بینالمللی آن و شبکه جهانی ائتلافها و شراکتهای بینظیر خویش بپردازد. اینها کلید اصلی قدرت آمریکا هستند و چین نمیتواند آنها را برباید.
0 Comments