جدیدترین مطالب
أحدث المقالات
سناریوهای پیشرو در تعامل آمریکا و سازمان ملل
دیوید وینری در یادداشتی که وبسایت موسسه کارنگی آن را منتشر کرد، نوشت: ایالات متحده آمریکا مهمترین اعانهدهنده به سازمان ملل محسوب میشود. سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم با ابتکار آمریکا تاسیس شد. واشنگتن بیشترین کمکهای مالی برای تامین بودجه کلی سازمان ملل را برعهده دارد. دفتر سازمان ملل در نیویورک آمریکا است. کرسیهای شورای امنیت سازمان ملل در اوج نظم بینالمللی قانون محور 75ساله، عمدتا توسط آمریکا ابداع و نوشته شد و تثبیت و تحکیم یافت.
دولتهای متوالی آمریکا تا سال 2016 در کل از ساختار چند جانبه و نظم بینالمللی قانون محور بعد از 1945 حمایت کرده و آن را در راستای پیشبرد قدرت و منافع ژئواستراتژیک آمریکا قلمداد کرده اند. اما دولت ترامپ از این اجماع قبلی و راه اصلی عدول کرده است. از سال 2017، سیاست خارجی آمریکا به تعامل گرایی، تجارت محوری و ملی گرایی گرائیده، غیرقابل پیش بینی بوده و با کاهش تمرکز بر ائتلاف و افزایش تاکید بر استقلال همراه بوده است. دولت ترامپ، برخلاف پیشینیان خود، نظم بینالمللی قانون محور را در راستای پیشبرد منافع ملی آمریکا ندانسته، بلکه محدود کننده آن قلمداد کرده است. جهان بینی دولت ترامپ بیشتر«هابزی» و با تاکید بر سیستم بینالمللی قدرت محور توام با رقابت بین کشورها بوده است. رئیس جمهور آمریکا در مجمع عمومی سازمان ملل، این رویکرد را به عنوان «واقع گرایی اصولی» توصیف کرده است.
سوال مهم کشورهای عضو سازمان ملل این است که آیا این تغییر در جهان بینی آمریکا تحت دولت ترامپ بیانگر انحرافی چهارساله از سیاست خارجی آمریکاست یا الگوی جدیدی خواهد بود. نتایج انتخابات ریاست جمهوری 2020 در تعیین این امر، سرنوشت ساز خواهد بود.
با این حال، سیاست خارجی و چندجانبه آمریکا نیز واکنشی به تحولات بلندمدت ژئوپلیتیکی و داخلی در حال تغییر است. از لحاظ بینالمللی، ظهور قدرتهای بزرگ جدید و تهدیدهای جدید جهانی (نظیر تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی)، سیستم بینالمللی پس از 1945 را تحت فشار قرار داده است. از لحاظ داخلی نیز، بسیاری از مردم آمریکا در مورد نقش جهانی این کشور بهطور فزایندهای به درماندگی رسیده و احساس میکنند که سیستم بینالمللی فعلی همواره در راستای منافع آمریکا نیست. اگرچه دولت ترامپ موجب شتاب این پویایی شده اما موجد آن نبوده است. با توجه به این شرایط، به بررسی دو سناریوی احتمالی در انتخابات آینده آمریکا و اقدامات مربوطه کشورهای عضو سازمان ملل پرداخته میشود.
در صورت پیروزی مجدد ترامپ، کشورهای عضو سازمان ملل باید در حمایت از نظام چندجانبه گرایی و ترغیب آمریکا به تعامل با سازمان ملل، گامهای چهارگانه زیر را اتخاذ کنند.
نخست آنکه، کشورها در تعامل خود با آمریکا در دفاع از چندجانبه گرایی از استدلالهای ایدئولوژیک پرهیز کنند. متحدان آمریکا باید با بکارگیری دیپلماسی، آمریکا را به ارزشهای تعامل با سازمان ملل راغب سازند.
دوم آنکه، متحدان آمریکا برای مدیریت و کاهش احتمال عقب نشینی آمریکا از سازمان ملل، باید مجمع عمومی سازمان ملل را در حمایت از حقوق بشر و پیشگیری از تنشها تقویت کنند؛ برای پیشبرد چندجانبه گرایی، به ایجاد ائتلافی از قدرتهای متوسط بپردازند؛ برای افزایش نفوذ و تاثیر اروپا، در راستای تقویت موقعیت اروپای متحد و اتحادیه اروپا گام بردارند و بلندپروازیهای خود را مدیریت کرده و بدانند که میدان چندجانبه گرایی احتمالا در چهار سال آینده کوچک خواهد بود.
سوم آنکه، متحدان آمریکا باید اهمیت نگاه به اقدامات سازمان ملل از منشور چین را برای واشنگتن خاطرنشان سازند. متحدان آمریکا باید صریحا به واشنگتن متذکر شوند که عقب نشینی آمریکا با پیشروی پکن همراه خواهد بود. این کشورها باید هوشیار باشند که رویارویی فزاینده چین-آمریکا موجب فلج شدن نظام چندجانبه گرایی خواهد شد. آنها باید واشنگتن و پکن را به یافتن راهی برای استفاده از سازمان ملل برای مدیریت اختلافات خود و حفظ همکاری در مسائل چندجانبه تشویق کنند.
و درنهایت اینکه، حفظ چندجانبه گرایی در عین عقب نشینی آمریکا مستلزم آن است که کشورهای اروپایی و آسیایی سهم بیشتری از هزینهها را بر دوش بکشند.
در صورت پیروزی یک دموکرات در انتخابات 2020، کشورهای عضو سازمان ملل که از رویکرد چندجانبه گرایی دولت دموکرات آینده آمریکا استقبال میکنند، باید اقدامات زیر را در حمایت از این چندجانبه گرایی اتخاذ کنند.
نخست آنکه، انتظارات واقع گرایانه داشته باشند. دولت آینده آمریکا در همه جوانب چندجانبه گرا نخواهد بود و مانند همه دولتها در چارچوبهای داخلی خود حرکت خواهد کرد.
دوم آنکه، با قبول مسئولیت، به توسعه و تقسیم فعالانه ایدههایی برای تقویت مجدد چندجانبه گرایی و نظم بینالمللی قانون محور با دولت جدید بپردازند. ایدههای پیشنهادی میتواند شامل طرح سبز سازمان ملل در مورد فن آوری و کارآمدی باشد و تمایل آمریکا به ازسرگیری فرایند اصلاح شورای امنیت سازمان ملل و پیشبرد فعالیتهای سازمان ملل در سطح زیر- ملی را محک بزنند.
سوم آنکه، از طریق تقبل هزینههای بیشتر، پیشبرد اصلاحات و نوسازی سازمان ملل، ایجاد فضایی صحیح برای سازمان ملل و فراهم کردن موفقیت زودهنگام برای دولت جدید آمریکا، به بازگشت آمریکا به سازمان ملل کمک کنند. این موفقیتهای زودهنگام نشان خواهد داد که چندجانبه گرایی در مقایسه با دیپلماسی زمان دولت ترامپ، بیشتر در خدمت منافع آمریکاست.
و در نهایت اینکه، منافع ملی متحدان آمریکا ایجاب میکند که دولت آینده آمریکا را به تفاهم کلی با چین ترغیب کنند (قدرتهای کوچک و متوسطی که پیشبرد منافعشان در گرو کارآمدی نظم بینالمللی قانون – محور است) تا یک نظم بینالمللی قانون – محور پیشرفته و اصلاح شده جایگزین تقابل فزاینده آمریکا – چین شود. این تقابل موجب تضعیف چندجانبه گرایی جهانی شده و چشم انداز بینالمللی را تحتالشعاع رقابت قدرتهای بزرگ قرار میدهد.
0 Comments