جدیدترین مطالب

افزایش شهدای غزه به ۳۴۳۰۵ نفر

وزارت بهداشت غزه اعلام کرد، تعداد شهدای غزه از هفت اکتبر تاکنون را ۳۴ هزار و ۳۰۵ نفر و تعداد زخمی‌ها را ۷۷ هزار و ۲۹۳ اعلام کرد.

Loading

أحدث المقالات

Loading

اخوان‌المسلمین در یک صحنه متغیر منطقه‌ای

۱۳۹۶/۰۳/۱۷ | موضوعات

شورای راهبردی آنلاین- ترجمه: از زمان آغاز موج تحولات در پنج کشور عربی در سال ۲۰۱۰ و شکل‌گیری نقشه جدید ائتلاف‌های منطقه‌ای و امتداد آن به خارج از مرزهای جهان عرب، جماعت اخوان نیز در حالتی از تحول مستمر به سر می‌برد.

دکتر نیوین مسعد در تحلیلی که مرکز مطالعات سیاسی و راهبردی الاهرام منتشر کرد، در این باره نوشت: این تحول از تشکیل دولت و به دست آوردن اکثریت پارلمانی در تونس آغاز و با به دست گرفتن دولت و مجلس در مصر و سپس برکناری جماعت اخوان از قدرت توسط نهاد نظامی و معرفی آن به عنوان یک گروه تروریستی ادامه یافت.

پس از آن شاهد مشارکت اخوان در دولت وفاق ملی در یمن به عنوان بخشی از یک طرح منطقه‌ای و پیوستن به یک ائتلاف بزرگ‌تر برای مقابله با رئیس جمهور سابق و جماعت انصار الله بودیم. در همین حال اخوان المسلمین از آغاز تحولات سوریه با نظامی نمودن این تحولات دست به سلاح برد، اما تأثیر چشمگیری در روند درگیری‌ها برجای نگذاشتند.

هم زمان با این تحولات در رابطه اخوان با کشورهای خود، مسأله وحدت و یکپارچگی جماعت اخوان مادر در مصر درباره نحوه اداره درگیری با نظام مصر و رابطه با اخوان داخل و خارج مطرح شد و در نتیجه میزان مداخله اخوان هر یک از این کشورها در بحران مصر مطرح شد و در این باره جنبش حماس بیشترین مداخله را در بحران مصر داشت و این به دلیل عضویت آن در اخوان مصر و در اختیار داشتن سلاح و ابزارهای نفوذ در داخل مصر بود.

هم چنین پیچیدگی‌های اوضاع منطقه‌ای تعارض‌هایی را در موضع برخی از تشکل‌های اخوانی به وجود آورد. به عنوان مثال در این باره تجمع اصلاح یمن (اخوان المسلمین یمن) که با برکناری محمد مرسی و جماعت اخوان مخالفت نمود، در عملیات موسوم به توفان قاطعیت خود را با عبدالفتاح سیسی در یک سنگر مشاهده نمود.

۱- تعاملات کشورهای عربی با اخوان مصر

به عنوان یک قاعده کلی می‌توان گفت رابطه اخوان مصر و امتداد تشکیلاتی آن در بیشتر کشورهای عربی به دو دلیل رابطه‌ای تنش‌آمیز است. دلیل اول آن است که دعوت جماعت اخوان دعوتی جهانی است که به تاسیس یک خلافت اسلامی می‌انجامد و این به آن معناست که دعوت اخوان از نظر شاکله دعوتی است که از مرزهای سیاسی فراتر می‌رود و وجود دولت کشورها را نفی می‌کند.

دلیل دوم آن است که از آنجا که تحقق هدف خلافت اسلامی نیازمند رسیدن به مراکز تصمیم‌سازی است، کمتر مشاهده می‌شود که جماعتی شکل گرفته از سوی اخوان از فعالیت سیاسی به دور بماند، اگرچه شکل‌گیری اولیه آن جماعت دارای صبغه اجتماعی همچون توجه به آموزش و فعالیت‌های خیریه و تبلیغی باشد.

این به آن معناست که صحنه سیاسی به صحنه رقابت میان اخوان و حاکمان آن کشور تبدیل می‌شود.

در این باره نمی‌توان تأثیر متغیرهای منطقه‌ای و بین‌المللی را در شکل‌گیری نحوه تعامل میان اخوان مصر و امتداد تشکیلاتی آنها با کشورهای عربی نادیده گرفت. در اینجا می‌توانیم تأثیر دو شرایط منطقه‌ای متفاوت درباره این تعامل را مثال بزنیم. مثال اول اشغال کویت از سوی عراق و تشکیل یک ائتلاف بین‌المللی بود که اخوان المسلمین با آن مخالفت کرد. مثال دوم گسترش نفوذ ایران در منطقه و رویارویی ائتلافی از کشورهای عربی است که اخوان وارد آن می‌شود.

قیام‌های عربی و اخوان

پس از آغاز قیام‌های عربی، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خود را در برابر واقعیت جدیدی یافتند که اخوان المسلمین در آن نقش مؤثری ایفا می‌نمود و این کشورها خود را ناچار می‌دیدند که با این واقعیت جدید تعامل کنند.

بر این اساس شاهد آن هستیم که عربستان و کویت به شکل محافظه‌کارانه‌ای از به قدرت رسیدن محمد مرسی در مصر استقبال کردند. در این باره قطر اعلام کرد که ۳ میلیارد دلار کمک به عنوان سپرده بانکی برای حمایت از اقتصاد مصر اعطا می‌کند و از طریق شبکه الجزیره حمایت رسانه‌ای قدرتمندی از حکومت اخوان در مصر کرد. با به قدرت رسیدن محمد مرسی، اوج بحران رابطه میان امارات و اخوان داخل این کشور به وقوع پیوست و دولت امارات سعی کرد خود را از این تحولات دور نگاه دارد.

با وجود آنکه محمد مرسی تلاش کرد به عربستان نزدیک شود و تنها پس از دو هفته از تصدی سمت ریاست جمهوری در اولین سفر خارجی خود به عربستان سفر کرد، اما عوامل مختلفی باعث شد که نزدیکی روابط اخوان مصر با عربستان محقق نشود. یکی از این عوامل قدرت گرفتن جماعت‌های اخوان در کشورهای مختلف عربی در پی پیروزی اخوان مصر و نگرانی عربستان از این مسأله بود. عامل دیگر مربوط به سیاست خارجی اخوان مصر در برابر ایران بود که با وجود پیچیدگی روابط عربستان با ایران در پرونده‌های مختلف، اخوان شروع به باز کردن باب ارتباط با ایران کرد.

پس از تظاهرات مردمی مصر در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۳ علیه حکومت اخوان، کشورهای حوزه خلیج فارس موضع یکسانی در برابر تحولات اوضاع مصر گرفتند.

در این باره عربستان، امارات، کویت و بحرین به شکل‌های مختلفی، حمایت سیاسی و اقتصادی و رسانه‌ای قدرتمندی از عدلی منصور، رئیس جمهور موقت مصر و سپس عبدالفتاح السیسی در برابر جماعت اخوان کردند تا آنجا که عربستان و امارات، اخوان را تشکیلاتی تروریستی خواندند.

در مقابل شبکه الجزیره برکناری محمد مرسی از قدرت را کودتا معرفی کرد و قطر میزبان تعدادی از برجسته‌ترین رهبران اخوان مصر شد که پس از ۳۰ ژوئن از این کشور خارج شدند. این سیاست قطر از دلایل اصلی تنش در روابط میان قطر با کشورهای شورای همکاری به شمار آمد تا آنجا که هریک از کشورهای عربستان، کویت و امارات برای اولین بار در تاریخ ۲۰۱۴ اقدام به بازگرداندن سفیران خود از قطر کردند.

پس از آن با وجود آنکه قطر از برخی رهبران اخوان درخواست کرد از این کشور خارج شوند و پخش زنده شبکه الجزیره مصر را تعطیل کرد، اما موضع این کشور درباره کنار گذاشته شدن اخوان مصر تغییر نکرد.

پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان در عربستان، وی با اولویت دادن به پرونده داعش و مقابله با نفوذ ایران در منطقه، سیاست آرامش در برابر اخوان را در پیش گرفت و این امر در کاهش شدت حملات رسانه‌ای علیه اخوان بدون حذف اسم جماعت اخوان از فهرست سازمان‌های تروریستی مشاهده شد. در همین راستا بود که عربستان از خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس با هدف در دست گرفتن پرونده رابطه حماس با ایران استقبال کرد.

دوم: تعاملات منطقه‌ای اخوان مصر

پس از آغاز تحولات جهان عرب در دسامبر ۲۰۱۰ نقشه ائتلاف‌ها در خاورمیانه بر این اساس بود که در یک طرف، اردوگاه موسوم به اعتدال شامل کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به جز قطر، مصر، اردن و مراکش و در اردوگاه دیگر محور مقاومت شامل قطر، حزب الله لبنان، جنبش حماس و نیز ایران و ترکیه قرار داشتند.

اگرچه اخوان مصر در خصوص مسأله فلسطین به محور مقاومت نزدیک‌تر بودند، اما برخی از اختلافات سیاسی، تاریخی و مذهبی هچون کشتار حامیان اخوان در سوریه، روابط ترکیه و اسرائیل و اختلافات مذهبی با ایران، حزب الله و دولت سوریه، میان اخوان و محور مقاومت دوری ایجاد می‌کرد.

بر این اساس نقشه ائتلاف‌های سیاسی در خاورمیانه نه بر اساس نحوه برخورد با رژیم صهیونیستی در پیش از ۲۰۱۰، بلکه بر اساس نحوه موضع‌گیری در برابر انقلاب‌های عربی شکل گرفت. به شکل کلی در آن دوره کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به جز قطر، اردن، مراکش و یمن در یک صف، ترکیه، قطر، حماس، تونس و مصر در صف دیگر قرار گرفتند و موضع ایران و حزب الله بر اساس طبیعت اوضاع میان این دو صف در نوسان بود.

در این برهه ایران خواستار آن بود که محمد مرسی با پشت سرگذاشتن اختلافات، برگ جدیدی را در روابط دو کشور باز کند، چرا که مصر بزرگ‌ترین کشور عربی بود، عادی‌سازی روابط با آن ارزش بالایی داشت و اخوانی‌ها از ایران درخواست انتقال تجربه سپاه پاسداران را داشتند.

در مقابل این فرصت‌ها برای عادی سازی روابط مصر و ایران، مجموعه‌ای از موانع وجود داشت که مهم‌ترین آن قید و بند داخلی برآمده از جریان سلفی مخالف شیعه بود که در آغاز صعود اخوانی‌ها با آنها ائتلاف کردند. هم‌چنین یک مانع منطقه‌ای، محافظه‌کاری کشورهای حوزه خلیج فارس درباره گشایش روابط مصر با ایران و یک مانع آمریکایی در مخالفت با عادی‌سازی روابط میان دو کشور بود.

در نهایت حکومت اخوان بدون تغییر ملموسی در رابطه مصر با ایران به پایان رسید. ایران منافعی در برکناری مرسی نداشت و در درگیری میان اخوان و نظام جدید به ریاست سیسی بی‌طرف ماند، چرا که به این نتیجه رسید که حکومت اخوان نمی‌تواند تغییر چشمگیری در از سرگیری روابط با تهران به وجود بیاورد.

از سوی دیگر ترکیه از آغاز از نظام اخوان حمایت کرد و در سفر محمد مرسی به ترکیه در سپتامبر ۲۰۱۲ اردوغان متعهد شد که دو میلیارد دلار برای حمایت از اقتصاد مصر به شکل سپرده‌گذاری با سود کم و سرمایه‌گذاری در مصر اختصاص دهد.

پس از برکناری مرسی از قدرت، اردوغان از هیچ تلاشی برای حمایت از اخوان فروگذار نکرد و از رهبران اخوان در ترکیه استقبال کرد، میزبان حضور شبکه‌های ماهواره‌ای، پارلمان و نشست‌های تشکیلات بین‌المللی اخوان شد و تا آنجا پیش رفت که شورای امنیت را برای مجازات نظام عبدالفتاح السیسی تحریک کرد.

بر این اساس با به سر بردن محمد بدیع، مرشد جماعت اخوان مصر در زندان، اردوغان به نماد و الگوی دولت خلافت اخوان تبدیل شده است.

نتیجه گیری

از سال ۲۰۱۱ تا کنون نقشه ائتلاف‌های منطقه‌ای بارها تغییر یافته و این مسأله‌ای است که اخوان در آن تأثیر گذاشته و یا از آن تأثیر پذیرفته است.

با آغاز سال ۲۰۱۶ تغییراتی به وقوع پیوسته است که مهم‌ترین آن افزایش شکاف داخلی اخوان مصر و علنی شدن این مسأله، تغییر معادلات درگیری در سوریه و نزدیک شدن ارتش سوریه به مرزهای ترکیه و کاهش مناطق نفوذ داعش در عراق است. این به آن معناست که انتقال تهدیدات به داخل ترکیه توانایی این کشور در تأثیر منطقه‌ای و بازی با برگه اخوان را کاهش می‌دهد. از سوی دیگر با انتقال قدرت آمریکا به جمهوری خواهان، نحوه برخورد دولت جدید آمریکا با اخوان تغییر خواهد یافت و بر این اساس منطقه شاهد تحولات احتمالی و پیچیده‌ای خواهد بود که اخوان از انعکاس‌ها و پیچیدگی‌های آن به دور نخواهد بود.

0 Comments

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *