غزه، اوکراین و جایگاه تخریبشده اروپاییها در افکار عمومی
احمد زارعان در گفتگو با سایت شورای راهبردی روابط خارجی اظهار داشت: با آزادسازی حلب توسط نیروهای مقاومت، نقش و جایگاه آمریکا در سوریه کمرنگ شده بود و احتمال حذف آمریکا از روند سیاسی سوریه وجود داشت. آمریکا با اعزام نیروی نظامی به سوریه تلاش کرده تا ضمن مشارکت و حضور مستقیم در شکست داعش در رقه، جایگاه خود را در سوریه چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ نظامی تقویت کند.
آنچه در پی میآید متن کامل این گفتگوست.
پرسش: هدف آمریکا از ورود پیادهنظامش به سوریه چیست؟
سخنگوی ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا اخیراً اعلام کرد که 400 نیروی جدید به نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در سوریه اضافه خواهند شد. وی هدف از اعزام این نیروها را همکاری با نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه برای مبارزه با داعش و آزادی رقه اعلام کرد. آمریکاییها با اعزام نیروهای جدید به سوریه میخواهند وزن راهبردی نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه را که با محوریت کردها و مشارکت اعراب تشکیلشده، افزایش دهند و هزینه اقدام نظامی ترکیه و معارضین علیه کردها را افزایش دهند. همچنین آمریکاییها میخواهند با افزایش نیروهای خود در سوریه موفقیت نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه در عملیات آزادسازی رقه را به نحوی تضمین نمایند. حمایت آمریکا از نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه نارضایتی ترکها را برانگیخته بهنحویکه نخستوزیر ترکیه اعلام کرد اگر آمریکا سازمانهای تروریستی را در جنگ با داعش ترجیح دهد، این تصمیم خودشان است، اما این کار مورد رضایت ترکیه نیست. بنابراین از پیامد افزایش نیروهای نظامی آمریکا در سوریه افزایش شکاف بین ترکیه و آمریکا است.
پرسش: آیا حضور نظامی نیروهای نظامی آمریکا در سوریه شاهدی بر تغییر رویکرد آمریکا در منطقه محسوب میشود؟
افزایش نیروهای نظامی آمریکا در سوریه تغییری نیست که بتواند اثرات فوری استراتژیک در سوریه داشته باشد. راهبرد آمریکا در منطقه کماکان عدممداخله نظامی مستقیم، گسترده و فراگیر است و افزایش نیروهای نظامی آمریکا در سوریه به معنای تغییر رویکرد آمریکا به درگیری مستقیم نیست. در تحلیل چرایی این اقدام باید گفت پس از آزادسازی حلب توسط نیروهای مقاومت و حذف آمریکا از روندهای سیاسی، آمریکاییها به دنبال افزایش نقش و تأثیر خود بر پرونده سوریه هستند. آزادسازی رقه توسط نیروهای تحت حمایت آمریکا میتواند به تقویت جایگاه آمریکا در پرونده سوریه منجر شود.
پرسش: شکست داعش در رقه چه تأثیری بر جایگاه آمریکا میتواند داشته باشد؟
با شکست قریبالوقوع داعش در عراق و نابودی مهمترین مرکز ثقل این سازمان، احتمال موفقیتآمیز بودن عملیات علیه داعش در سوریه افزایش مییابد و آمریکاییها میخواهند رقه و مناطق تحت اشغال داعش در سوریه توسط نیروهای تحت حمایت آنها آزاد شود، نه نیروهای مقاومت، روسیه و حتی ترکیه. بدیهی است هر بازیگری که بتواند زمین را از داعش پس بگیرد خودش یا بازیگران وفادارش در مناطق آزادشده مستقر خواهند شد و وزن نظامی و سیاسی آن بازیگر در سوریه افزایش خواهد یافت. بنابراین هدفگیری آمریکا در سوریه در حال حاضر بهطرف داعش و مناطق تحت سیطره داعش خواهد بود و نیروهای جدید در کنار 500 نیرویی که از قبل در سوریه حضور داشتند، از یکسو وظیفه حمایت از نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه را بر عهده خواهند داشت و از سوی دیگر مانع از سرکوب این نیروها توسط ترکیه خواهند شد. پیشبینی میشود این اقدام آمریکا بیشتر از همه به ضرر ترکیه تمام شود، زیرا ترکیه از مشروعیت بخشی به یگانهای مدافع خلق که در عملیات ضد داعش شرکت خواهند کرد بهشدت نگران است.
پرسش: هماهنگی روسیه و آمریکا در این خصوص چه پیامدهایی خواهد داشت؟
روسها از ابتدای ورود نظامی به پرونده سوریه، در برخی موارد در هماهنگی با آمریکاییها و ترکها عمل کردند، اما این هماهنگی در سطح تاکتیکی و عملیاتی بوده است. بدیهی است بازیگرانی که در یک جغرافیای محدود و مشخص عملیات نظامی انجام میدهند، ناگزیر از یک مجموعه هماهنگیها با یکدیگر هستند. در اینجا باید به این موضوع توجه کرد که داعش و النصره و گروههای همپیمان آنها از روندهای سیاسی کنار گذاشتهشده و بهعنوان تروریست شناختهشدهاند. ازاینرو اقدام نظامی علیه این گروهها در ظاهر هم که شده موردتوافق همه بازیگران است و روسها از همان ابتدا با آمریکاییها در این زمینه همکاری و هماهنگی اطلاعاتی داشتند. اگر همکاری و هماهنگی روسیه و آمریکا برای مبارزه با تروریسم آنهم در سطح تاکتیکی و عملیاتی باشد، نمیتوان به آن معترض شد، اما اگر این همکاریها به سطح راهبردی و مسائلی مانند آینده سوریه ارتقا یابد، نگرانکننده خواهد بود. همچنین در مورد اینکه افزایش تعداد نیروهای آمریکایی در سوریه با موافقت روسیه بوده است، شواهدی وجود ندارد و به نظر میرسد آمریکاییها این تصمیم را بدون مشورت با روسها گرفته باشند.
پرسش: موازنه قدرت آمریکا و روسیه در سوریه به چه سویی در حرکت است و چه آثاری برای آینده سیاسی نظام حاکم بر سوریه دارد؟
روسیه پوتین به دنبال ایجاد موازنه قدرت با آمریکا در سطح بینالمللی است. روسیه به دنبال احیا و تثبیت قدرت خود بهعنوان یکی از قطبهای قدرت در جهان چندقطبی یا جهان یک قطبی-چند قطبی جدید است. ازاینرو روسیه تلاش میکند نفوذ خود را در محیط امنیتی خارجی دور از خود افزایش دهد. سوریه یکی از مناطقی است که روسیه به آن توجه ویژهای دارد. موقعیت سوریه در غرب آسیا و قرار گرفتن در ساحل دریای راهبردی مدیترانه که حلقه اتصال سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا محسوب میشود، روسیه را مجاب به سرمایهگذاری سیاسی، نظامی و امنیتی دریکی از راهبردیترین مناطق جهان کرده است. ازاینرو پرونده سوریه برای روسیه یک اهرم فشار موقتی و تاکتیکی علیه غرب و آمریکا محسوب نمیشود، بلکه یک پرونده فوق راهبردی و درازمدت و ابزاری برای احیای قدرت روسیه در مقیاس جهانی است.
پرونده سوریه در حال حاضر بیشتر از روندهای منطقهای و توافقات نظام سوریه، بازیگران منطقهای و روسیه بهعنوان بازیگری که با دعوت نظام سوریه به این پرونده ورود پیداکرده است، تأثیر میپذیرد. اینکه در آینده سرنوشت نظام سوریه در اثر توافق دوجانبه روسیه و آمریکا تعیین شود، بعید به نظر میرسد. حتی اگر نیروهای بهاصطلاح دموکراتیک سوریه با حمایت آمریکا بتوانند داعش را شکست دهند و وزن آمریکا در این پرونده افزایش یابد، بازهم روسیه و آمریکا بازیگران تعیینکننده نخواهند بود و اراده محور مقاومت و نظام سوریه در ترسیم آینده سیاسی سوریه مؤثر خواهد بود.
پرسش: ازنظر حقوقی حضور نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهایی که بدون دعوت دولت سوریه در این کشور به سر میبرند، چه وضعیتی دارد؟
بشار اسد در مصاحبه اخیر خود، نیروهای خارجی را که بدون مجوز دمشق وارد خاک سوریه شدهاند، متجاوز توصیف کرده است. وی تأکید کرده است که اگر تجاوز خارجی متوقف شود بحران سوریه در مدتزمان کوتاهی خاتمه خواهد یافت. بنابراین چون به لحاظ حقوقی، دولت سوریه یک دولت مستقر و مشروع است، ورود هرگونه نیروی نظامی به این کشور بدون اخذ مجوز از دولت سوریه مصداق بارز تجاوز نظامی محسوب میشود و ازنظر حقوقی محکوم است.
پرسش: چرا مجامع بینالمللی در این خصوص سکوت میکنند و اعتراضی ندارند؟
در بین اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، در مورد پرونده سوریه اتفاقنظر وجود ندارد، ازاینرو این پرونده در سطح بینالمللی دچار پیچیدگی و انسداد شده است. در سطح منطقهای نیز تا زمانی که ترکیه رویکرد خود را در قبال نظام سوریه تغییر نداده بود و حاضر به پذیرش راهحلهای میانه نشده بود، این بحران لاینحل به نظر میرسید. اکنون اگرچه با حل کامل بحران فاصله زیادی وجود دارد، اما با تثبیت نظام و مناطق راهبردی سوریه و تضعیف معارضان مسلح و بروز اختلاف بین آنها طرف مقابل ناچار به پذیرش مذاکره بهعنوان راهحل برونرفت از وضعیت کنونی شده است. سازمانها و نهادهای بینالمللی نیز به دلیل آنکه تحت نفوذ قدرتهای غربی هستند، بحران سوریه را بهصورت یکجانبه تفسیر میکنند، بهنحویکه در مورد ورود حزبالله به پرونده سوریه که با دعوت رسمی نظام این کشور صورت گرفته جنجالآفرینی میکنند، اما در مقابل ورود نیروهای نظامی ترکیه و آمریکا سکوت کردهاند.
0 Comments