بازاندیشی در نگاه کلاسیک به استراتژی کلان
وبسایت موسسه آلمانی امور امنیت و بینالملل در یادداشتی نوشت: رئیسجمهور آمریکا اختیار تعیین اولویتهای داخلی و همچنین موضع کشور در حوزه سیاست خارجی و امنیتی را دارد. آمریکا قدرتمندترین کشور جهان است و با توجه به جایگاه ایالاتمتحده در جهان، رئیسجمهور آمریکا میتواند نقش تأثیرگذاری در شکل دادن به نظم بینالمللی داشته باشد. روسای جمهور آمریکا از هر حزبی که باشند، بسیاری از سیاستهای روسای جمهور قبل از خود را ادامه میدهند و در بعضی موارد نیز تغییراتی ایجاد میکنند. این موضوع تعجبآوری نبوده و یکی از ویژگیهای دولت مستقر است. چالشهای سیاست خارجی، امنیتی، اقتصادی و زیستمحیطی که رئیسجمهور جدید در اولین روز کاری با آن مواجه خواهد بود، اساساً با چالشهایی که روز قبل از آن روی میز بوده است، تفاوت اساسی ندارد.
فقط دونالد ترامپ بود که بهصورت آگاهانه از این سنت عملگرایانه و سیاستمدارانه خارج شده است. مبارزه با سیاستهای بهجامانده از رئیسجمهور باراک اوباما، ویژگی اصلی برنامههای ترامپ بود. ترامپ قوانین بازارهای مالی و زیستمحیطی دولت اوباما را لغو کرد و ایالاتمتحده را از توافق هستهای با ایران و همچنین توافقنامههای مشارکت در اقیانوس آرام، توافقنامه آب و هوایی پاریس و دیگر توافقنامههای بینالمللی خارج کرد.
در صورت پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا، رئیسجمهور جدید برای بازگرداندن مجدد اعتماد و تقویت اعتبار بینالمللی آمریکا عکس اقدامات ترامپ را بهویژه در موردتوافق هستهای ایران و توافقنامه اقلیمی انجام خواهد داد. بااینحال، بایدن قادر نخواهد بود تا تاریخ را به اواخر دوران اوباما بازگرداند. بایدن مجبور است با میراث بهجامانده ترامپ مقابله کند که برخی از آنها توافقنامههای مهم بینالمللی بوده و بهراحتی نمیتوان آنها را به وضعیت سابق برگرداند.
چهار میراث باقیمانده از دوره ترامپ:
1- بروز شکافهای شدید سیاسی اجتماعی در آمریکا
اول، قطببندی سیاسی شدیدی در ایالاتمتحده وجود دارد که به همان شدت زمان جنگ ویتنام باقیمانده است. اگرچه رئیسجمهور جدید ممکن است بتواند از طریق سیاستهای اجتماعی و مالیاتی، کشور را متحد کند و نابرابریهای فزاینده اجتماعی را کاهش دهد، اما شکافهای سیاسی و اجتماعی در ایالاتمتحده به این سادگیها قابلتغییر نیست.
2- روابط متشنج با چین و نزول موقعیت آمریکا در رقابت با آن
دوم، روابط متشنج با چین، دولت بایدن را از همان ابتدا در معرض آزمایش قرار خواهد داد. ترامپ قطعاً دلیل ظهور چین نبوده است. اوباما تلاش کرده بود تمرکز سیاست آمریکا را از آسیا دور کند و چین را بهعنوان یک شریک در نظر میگرفت. همین موضوع، سیاست چین را چالشبرانگیزتر کرد. در ایالاتمتحده یک توافق گسترده برای موضعگیری سخت نسبت به پکن در میان هر دو حزب آمریکا وجود دارد. رئیسجمهور ترامپ، موقعیت آمریکا را در رقابت با چین تضعیف کرده و ایالاتمتحده را از نهادها و موافقتنامههای بینالمللی خارج کرده و بنابراین فضاهای خالی ایجاد کرد که بهسرعت چین آنها را تصاحب کرد. رقابت استراتژیک بین ایالاتمتحده و چین در زمان رئیسجمهور بایدن نیز باقی خواهد ماند، منازعهای که سیاستهای جهان را در ابعاد قدرت، امنیت، اقتصاد، فناوری و ایدئولوژیک تحت تأثیر قرار میدهد. چگونگی شکلگیری و تکامل این رقابت تا حد زیادی به سیاست آینده ایالاتمتحده بستگی دارد.
3- نابودی اعتماد بینالمللی به آمریکا
سوم، رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده با اعتماد بینالمللی ازدسترفته مواجه است. اعتماد بینالمللی به بایدن به او کمک خواهد کرد تا خواستههای خود را از جامعه بینالمللی طلب کند و حتی ممکن است کشورهای عضو ناتو بودجه خود را افزایش دهند. بااینحال، هرکسی بعد از ترامپ رئیسجمهور آمریکا شود تا هراندازه هم که شخص قابلاعتمادی باشد در میان شرکای بینالمللی با تردیدهایی مواجه خواهد بود. به این دلیل مذاکرات جدید با ایران یا گفتگوهای آینده در مورد کنترل تسلیحات با روسیه و یا چین دشوارتر خواهد بود.
4- تضعیف جایگاه نهادهای بینالمللی
و در آخر، نهادهای چندجانبه و سازمانهای بینالمللی، به خاطر سیاستهای ترامپ تضعیفشدهاند. برای اولین بار بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ما در جهانی زندگی میکنیم که قوانین الزامآور کمتری نسبت به چهار سال پیش وجود دارد. توافقنامههای مهم کنترل تسلیحات خاتمه یافته، سازمان تجارت جهانی تضعیفشده و مشروعیت و منابع مالی سازمان ملل موردحمله قرارگرفته است. رئیسجمهور جدید آمریکا مطمئناً میتواند این مسیر را تغییر دهد و ایالاتمتحده را به شکلگیری و حمایت از نهادهای چندجانبه متعهد کند، اما سایر بازیگران درصحنه جهانی در طی چهار سال گذشته اعتمادبهنفس و قدرت بیشتری پیداکردهاند. این بازیگران و مخصوصاً چین، مخالف ایجاد قوانین جدید بینالمللی الزامآور هستند که ممکن است آزادی عمل آنها را محدود کند.
نقش اتحادیه اروپا در قبال آمریکا
با توجه به این شرایط، اتحادیه اروپا و کشورهای عضو، باید بهصورت جدی فکر کنند که چگونه میتوان به رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده کمک کنند تا اعتماد بینالمللی ازدسترفته را برای این کشور جلب کند. اروپا نباید این انتظار را داشته باشد که بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا بهتنهایی بتواند در مورد نظم بینالمللی جدید تصمیم بگیرد. همچنین اروپا نباید انتظار داشته باشد که دولت بایدن برنامههای چندجانبه اروپا را بهسادگی بپذیرد. در عوض، اروپا باید تواناییهای خود را تقویت کند، ابتکار عمل را در دست گرفته و برای توافق مشترک استراتژیک با ایالاتمتحده در مورد مسائل آینده فشار آورد.
0 Comments